به نظر میرسد باهوشترین فردی که میشناختم، واقعا آنقدرها هم باهوش نبود.
به نظر میرسد باهوشترین فردی که میشناختم، واقعا آنقدرها هم باهوش نبود.
به گزارش راوی امروز، او دائما در ابتدای صحبتهایش از عباراتی مانند «من فکر میکنم» و «به نظر میرسد» استفاده میکرد. وقتی از او نظر میخواستند، مطمئن نشان نمیداد و مرتبا بازخورد میخواست و دنبال نظرات دیگران بود و از آنها میخواست دربارهاش صحبت کنند.
در حالیکه داشتم از او ناامید میشدم، با گذشت زمان فهمیدم که این رفتارها نشات گرفته از یک عقل خیرهکننده هستند. او یک آدم هوشمند بود. هوشمند به معنای واقعی کلمه، یک آدم بصیر و درخشان و بسیار باهوش درباره هر چیزی حتی ارتباط با مردم!
این وضعیت به اثر Dunning-Kruger معروف است. در این اثر افراد با توانایی بالا تمایل دارند این توانایی نسبی خود را پایینتر بیاورند و در عین حال تصور میکنند وظایفی که برای آنها آسان است، برای دیگران نیز آسان خواهد بود.
هرچه باهوشتر باشید، کمتر فکر میکنید که میدانید؛ چون شما واقعا میدانید واقعا چه چیزهای زیادی برای دانستن وجود دارد.
این خصلت یک اعتقاد درونی است که علیرغم شواهدی که نشان میدهد بسیار میداند و باهوش و متفکر است، ولی خودش اینطور فکر نمیکند و اطلاعاتش را ناکافی میداند و سطح متوسطی در پیش میگیرد.
«آدام گرنت»، نویسنده کتابهای انگیزشی و خلاقیت، در کتاب «Think Again» مینویسد:
«متفکران بزرگ میدانند همه ما نسبت به برخی دانستنیها ناآگاه هستیم و خود را متعهد به دانستن بیشتر میکنند. آنها پرسشهای جدیدی مطرح میکنند تا بیشتر بیاموزند، چون تلاش برای یادگیری هرگز پایانی ندارد. عادت این یادگیرندگان مادامالعمر این است که تا میتوانند از هر فردی که ملاقات میکنند، چیزی یاد بگیرند.»
ویژگی مشترک همه افراد باهوش و متفکر
«جف بزوس»، مدیرعامل شرکت آمازون میگوید: «باهوشترین افراد، دائما در حال تجدیدنظر در ادراک خود هستند و در مسئلهای که قبلا حل کردند، دوباره فکر کرده و تجدیدنظر میکنند.»
از نظر «بزوس» اثبات اندیشه، یک ویژگی مثبت نیست. خود او مرتبا اطرافیانش را ترغیب میکند به جستوجوی دادههای جدید، دیدگاههای جدید، تجزیه و تحلیلهای جدید بروند. چرا؟ چون خردمندی در اطمینان و یقین نیست. خردمندی این است که بدانید اگرچه ممکن است خیلی چیزها را بدانید، اما باز هم موارد زیادی هست که هنوز نمیدانید.
خردمندی یعنی به جای تلاش برای اثبات درست بودن، برای کشف حقیقت تلاش کنید. خردمندی یعنی درک کنید که در اشتباه هستید و با کمال ادب عقبنشینی کنید.
متفکران بزرگ از اشتباه نمیترسند و به اشتباه خود اعتراف میکنند. به راحتی میگویند پاسخ همه پرسشهای عالم را نمیدانند و از گفتن عبارتهایی مانند «من فکر میکنم» به جای «من می دانم» ابایی ندارند.
همانطور که «آدام گرنت» هم مینویسد: «غرور و مستبد بودن باعث کور شدن نسبت به نقاط ضعف خودمان میشود. فروتنی یک لنز بازتابنده است و به ما کمک میکند تا واضحتر ببینیم. فروتنی با اعتماد به نفس یک لنز اصلاحی است که کمک میکند از نقاط ضعف عبور کنیم.»
فروتنی ما را قادر میسازد این واقعیت را بپذیریم که از قبل چه چیزهایی را میدانیم و چه چیزهایی را نمیدانیم! چیزی که ما نمیدانیم، همان چیزی است که دیگران میدانند.
دیدگاه ها :