شاید در باور و حتی تخیل نگنجد، زیر پوست این شهر گنجینهای نهفته بنام شهرک صنعتی خیرآباد به آدرس تهران، ورامین، بعد از ورودی شهر با تابلویی رنگ و رو رفته بنام خیابان شهید بهرام مصیری… مسیری منتهی به شهرک که از دو طرف صنفهای مختلف را در خود جایداده؛ از باشگاه ورزشی گرفته تا بقالی، تعمیرگاه و تولیدیهای مختلف.
شاید در باور و حتی تخیل نگنجد، زیر پوست این شهر گنجینهای نهفته بنام شهرک صنعتی خیرآباد به آدرس تهران، ورامین، بعد از ورودی شهر با تابلویی رنگ و رو رفته بنام خیابان شهید بهرام مصیری… مسیری منتهی به شهرک که از دو طرف صنفهای مختلف را در خود جایداده؛ از باشگاه ورزشی گرفته تا بقالی، تعمیرگاه و تولیدیهای مختلف.
به گزارش راوی امروز، علیرضا فرجی از خبرنگاران قدیمی دشت ورامین در گزارشی نوشته است:
«شاید در باور و حتی تخیل نگنجد، زیر پوست این شهر گنجینهای نهفته بنام شهرک صنعتی خیرآباد به آدرس تهران، ورامین، بعد از ورودی شهر با تابلویی رنگ و رو رفته بنام خیابان شهید بهرام مصیری… مسیری منتهی به شهرک که از دو طرف صنفهای مختلف را در خود جایداده؛ از باشگاه ورزشی گرفته تا بقالی، تعمیرگاه و تولیدیهای مختلف.
کمتر از یک کیلومتر جلوتر، زیرگذری قدیمی مشاهده خواهد شد که بعدازآن وارد حریم شهرک صنعتی میشویم؛ حدفاصلی میان بینهایت تنفر و بینهایت عشق!
جادهای که گویا از زمان تأسیس تنها یکبار آسفالت یا مرمت شده و به همین جهت تردد بهسختی امکانپذیر است؛ چراکه صاحبان خودرو که مدام در حال رفتوآمد هستند ماهیانه حداقل یکبار باید وسیله نقلیه خود را به دست تعمیرکار بسپارند.
البته نباید از درختان سر به فلک کشیده ابتدای جاده گذشت که نمایی جذاب و درنهایت فریبنده را به رخ میکشد و تنها در همان چشمانداز اولیه و به فاصله یک پلک زدن وارد برزخی تُهی از هر زیبایی میشویم.
در ادامه، کارگاهها یا تولیدیها فعالیت را نمایان کرده و به این باور میرسیم در منطقهای قدم نهاده شده بنام شهرک صنعتی؛ که بعد از طی مسافتی کوچههای باریک و بعضاً پهن نگاهها را به خود جلب میکند.
با ورود به کارگاهها، جریان زندگی بهوضوح قابللمس است و رایحه تلاش مردان و زنان، مشام را نوازش میدهد.
همچنین در عبور از تولیدیها و مشاهدات عینی آنچه نهایت عشق است، همچون نسیم صبح دلانگیز بهاری بر روح و جان نقش بسته و چنان ذوقی دست میدهد که وصف آن در چنین شرایط سخت اقتصادی و معیشتی ناباورانه جلوه مینماید.
مردان، زنان و حتی کودکانی که با شور و اشتیاق به کسب درآمد امیدوارند و برای رزق و روزی خود عاشقانه در تکاپو هستند و بار گران سرما و گرما گویا تأثیری بر روح و جانشان نمیگذارد.
در این محفل شوقانگیز، صاحبان مشاغل راضی از تولید بوده و تمام هموغمشان در پابرجا ماندن فعالیتشان است.
اما آنچه در این دنیای کوچک دلربایی میکند، تولید صنایع یا اقلامی است که در باور نمیگنجد و تنها محصولات قابلمشاهده را در بازارچهها و مراکز خرید لاکچری به نظاره خواهیم نشست.
کیف و کفش یا پیراهنهای مارکدار در کنار ظرفهای چشمنواز و دهها تولید دیگر که بسیاری از آن صادراتی نیز هست.
نکتهای جالبتوجه در این میان و البته تأثربرانگیز که برخی تولیدات بعد از صادرات با برچسب خارجی توسط هموطنان از کشورهای ثانی با ارز خارجی بهعنوان محصولات باکیفیت خریداری میشوند که خود جای بحث و تأمل دارد.
حال با چنین توصیفاتی بهعنوان نگارنده این گزارش و پس از ۱۵ سال سابقه خبری تنها در مخیلهام چنین تصاویری نمیگنجید شهرک صنعتی خیرآباد دارای چنین پتانسیلی هست که درنهایت تنفر؛ بهدوراز محبت و همت مسئولان در پایان دادن به مشکلات عدیده به حیات ادامه میدهد.
با کمی کنکاش؛ موانع و مشکلات همچون روز روشن میشود ولی دل تاریک برخی مدیران نالایق سیاهی را برای خانواده تولید به ارمغان آورده است.
معضلاتی که همچون یک بیماری لاعلاج، تن و روح خواستگاه شریان زندگی را هدف قرار داده و گویا پایانناپذیر هست.
بیتوجهی در صدور مجوزهای لازم، نادیده گرفتن سیستمهای فاضلاب، کم بود آب برای صنایع، قطعی و ضعف در جریان برق، سختگیری در واگذاری امتیاز گاز و دیگر مشکلات بر معضلات این شهرک افزوده و دلنگرانی را میهمان هرروزشان کرده است.
هرچند بهتازگی برخی مسئولان همچون امامجمعه موقت ورامین، فرمانده بسیج کارگری، دادستان و رئیس دادگستری پایدررکاب رفع موانع گماردهاند ولی جای تأسف دارد اینچنین پتانسیل که هر شهر و دیاری آرزوی داشتنش را دارد برای کوچکترین مشارکت به ممارست روی آورده و تنلرزه موانع تولید، پسلرزههای همیشگیاش شده که امید میرود امر مهم مقام معظم رهبری بهعنوان شعار سالهای اخیر در حفظ، پایداری، توسعه و حمایت بهصورت واقعی جامه عمل پوشانده شود تا شهرک صنعتی خیرآباد از درد جانکاه یتیمی رهایی یابد».
دیدگاه ها :