نقدنویس روزنامه «مملکت» درباره روز جوان و مصائب و معضلات پیش روی جوانان ایرانی نوشته است.
نقدنویس روزنامه «مملکت» درباره روز جوان و مصائب و معضلات پیش روی جوانان ایرانی نوشته است.
به گزارش راوی امروز، علیرضا مهدیزاده در نقدِ دوشنبه ۲۳ اسفندماه ۱۴۰۰ روزنامه «مملکت» نوشت:
روز ۲۳ اسفندماه ۱۴۰۰ مطابق با یازدهم شعبانالمعظّم، سالروز میلاد علیاکبر(ع) بهعنوان روز جوان نامگذاری شده است که یکچهارم جمعیت کشور را تشکیل میدهند اما اوضاع جوانان مملکت، روبهراه نیست و حاضران در این مقطع زمانی بسیار حساس و سرنوشتساز زندگی، بدون هدفگذاری مشخص و آیندهای روشن، برای گذر از چالشهای این دوران، مدیران ارشد و جامعه را کمتر همراه میبینند و گرچه طبع جوان و رسم جوانی، نمادهای احساس پاکی، طراوت و نشاط، امید، هیجان، سرزندگی و شادمانی را در اذهان تداعی میکند اما اکثر جوانان ایرانی از کمرنگی نشاط و امید مینالند.
تحصیلکردگان بیکار، به بنبسترسیدگان در تشکیل زندگی مشترک و ازدواج، ناتوانان در تأمین هزینههای تحصیل عالیه، دارندگان مشاغل سطحی و ناپایدار مانند مسافرکشی، فروشندگی و بازاریابی، ناتوانان در تهیه مسکن، افراد پر از ناامیدی، استرس و اضطراب، ناامیدان به آینده روشن و القابی ازایندست، فقط بخشی از اوضاع جوانان امروز مملکت است که البته سالهاست درگیر این شمایل شدهاند.
دوران جوانی، پایهگذار بنیان آینده و بنیادهای فکری برای تعیین اهداف و برنامهریزی دقیق زندگی است؛ مواجهه صحیح با مشکلات و چالشهای عرصه جوانی با کمترین هزینه نیز که رشد و ارتقای فکری، روحی، اقتصادی، فرهنگی، علمی و اجتماعی را در پی دارد، از ارکان فصل جوانی است.
عدم توان لازم و فرصت کافی برای برقراری مناسبات و ارتباط کلامی مؤثر والدین با فرزندان که باعث عدمحمایت خانواده از جوان میشود، شکاف عمیق بین خانواده و جوانان با گسترش روند صنعتی شدن و تغییرات محسوس الگوهای شغلی و اقتصادی، عدم توجه نظام آموزشی مملکت به آموزش مهارتهای زندگی و اشتغال، عدم خودسازی حرفهای، فنی، علمی و اخلاقی بهعنوان آیندهسازان کشور و نداشتن الگوهای ویژۀ واقعی، جوانان را در جامعه و برخورد با دشواریهای خاص زندگی، دچار ابهام و پیچیدگی کرده و باعث شده تا اعتمادبهنفس آنان آسیب ببیند.
روزگاری نهچندان دور، زندگیها ساده و دوستداشتنی، فاصلهها کمتر، صمیمیتها بیشتر و آرامش و لذت از زندگیها کافی بود، اما در دهههای اخیر با پیشرفت تکنولوژی و گستردگی کسب اطلاع از دنیا و وقایع آن در عصر انفجار اطلاعات، جوانان احساس میکنند که بهترین الگوها را میتوان در تمدن و فرهنگ غرب با آزادی و ظواهر مادی یافت و درعینحال، توجهی به قدرت فکری و فرهنگی جامعه ایرانی ندارند.
جوان امروز ایرانی دچار تعارض درونی، عقدههای روانی، افسردگیها و نابسامانیهای فکری زیادی است که تحت قالب آسیبهای اجتماعی مانند گسترش دروغ برای گذران امور دلخواه، میل به اختلاس، کلاهبرداری و ارتشاء برای رسیدن زودتر به پول زیاد، تضاد و تناقض با ارزشهای قومی، خانوادگی و اجتماعی برای متمایز نمایاندن خود در جامعه، اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی برای فرونشاندن افسردگیها و اضطرابهای ناشی از کمبودها، خشونت و پرخاشگری برای خودنمایی و اظهار بزرگی ناشی از نادیده گرفته شدنها و… در سطح جامعه بروز و ظهور پیدا میکند.
جوانی جمعیت ایران همانطور که فرصتی مغتنم برای رشد و تعالی جامعه است، به همان نسبت، زنگ خطر بزرگی محسوب میشود، چون معضلات بسیار زیاد آنان بحرانساز است و طبیعتاً حلوفصل این مسائل و معضلات، باعث افزایش سلامت، پویایی و نشاط اجتماعی میشود؛ معضلات مهم بیکاری، مسائل جنسی، اعتیاد، طلاق، تغییرات سریع فرهنگی، ارزشی و سبک زندگی باید به عنوان واقعیتهای امروزی جامعه، هرچه سریعتر توسط مسئولان ارشد مملکت چارهاندیشی شود.
از سوی دیگر، تبیین چشماندازهای آینده برای جوانان در بیانیه گام دوم انقلاب و در هفت موضوع علم و پژوهش، معنویت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزت ملی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن و سبک زندگی باید الگو و رهنمون مدیران مملکت باشد تا احساس پوچی و ناامیدی از نسل جوان رخت بربندد و اعتمادبهنفس این قشر، تقویت و زنده شود.
جوانی را دنیای تحول، بحران، تغییر و تحولات جسمی، روحی و غریزی مینامند که باعث بروز احوال روحی و دگرگونی عواطف و احساسات و ظواهر میشود، اما مشکل جوان ایرانی، نگرانی از آینده است که عقدههای او را انباشته کرده و اکثر روزنهها و راهها را به رویَش بسته است و حاصلی جز افسردگی، سرخوردگی، طغیان و پرخاشگری ندارد؛ جایی که جوان، انتظاری جز یاری روشن و عملی خانواده، اجتماع و متولیان امور جوانان ندارد و اگر یاری نشود، بیراههای بیش مقابل پایش نمیبیند.
بههرتقدیر، آخرین «روز جوان» قرن چهاردهم در حالی میگذرد که به نظر میرسد، معضلات این نسل در مملکت آنقدر زیاد و بغرنج شده که باید فکری اساسی اندیشید و راهکاری اصولی برای جوانانِ بی چارۀ ایران اتخاذ کرد تا بحرانهای ریزودرشت اجتماعی، اقتصادی، معیشتی، فرهنگی و حتی سیاسی، بیش از این دامنگیر آنان نشود.
بیتردید، انفجار بیشتر این بحرانها میتواند آینده مملکت را تباه و کار را برای حاکمان و قانونگذاران و حافظان نظم و امنیت کشور هرلحظه سختتر کند؛ چراکه اگر جامعه جوان، از نشاط، پویایی، خلاقیت و حل دغدغههایش فاصله بگیرد و چارهای برای حل معضلاتش اندیشیده نشود، طغیانی خواهد کرد که آتشش دامن همه ایران را میگیرد و خاموش کردن این آتش، عزمی چندین برابری خواهد خواست.
دیدگاه ها :