والدین باید تاثیرات طلاق بر کودکان را شناسایی کرده و آن را کاهش دهند. تنش میان والدین باید دور از چشم کودکان باشد، اما امروزه این اقدام به دلیل آپارتمان نشینی به شکل کامل امکانپذیر نیست.
والدین باید بدانند نحوه تعاملاتشان به مرور زمان رفتار کودکان را شکل میدهد. با این تفاسیر اگر کودک در خانواده شاهد مشاجرات و خشونت ورزی والدین نسبت به یکدیگر باشد، طبیعتا این گونه رفتارها در نهاد آنها شکل میگیرد. در اغلب موارد این کودکان خواستههایشان را به دیگران تحمیل میکنند. بنابراین در برخی مواقع والدین بدون اطلاع از تبعات رفتارشان کودکان را در معرض آموزشهای نامناسب و غیراصولی قرار میدهند. برای مثال کودکان در خانوادههایی که والدین با یکدیگر مشاجره میکنند، طبیعتا در دستیابی به خواستههایشان از اعمال رفتارهای خشونت آمیز استفاده میکنند.
وجود مشاجره در بین زوجها طبیعی است
امروزه در فضای شهرنشینی شاهد رفتارهای متعدد و انتقال آن به کودکان هستیم. برای مثال مشاجره یکی از مسائل انکارناپذیر در زندگی انسانها به ویژه زوجهاست. در این شرایط توصیه میشود که زوجها حتیالامکان از اعمال خشونتهای کلامی، غیرکلامی و فیزیکی در مقابل کودکان خودداری کنند. این در حالی است که اگر والدین بر اهمیت دوران کودکی آشنا باشد و بدانند هرگونه رفتار در آینده و نگرش فرزندشان تاثیرگذار است به نسبت رفتارشان را اصلاح میکنند. والدین میتوانند با اعمال رفتارهای مناسب در کنترل خشم و ارائه راه حلهای مناسب مهارت حل مساله را بیاموزند و به این شکل تنشها را در محیط خانواده به حداقل برسانند.
با کودکان طلاق چگونه رفتار شود؟
یکی از کارکردهای مناسب خانواده ادامه نسل است. باید ساختار و کارکرد خانواده با فرزند پروری مثبت همراه باشد. امید است در خانوادهها کودکان تحت تربیت مناسب قرار گیرند. در واقع پرورش و رشد همه جانبه کودک در خانواده با وجود پدر و مادر در کنار یکدیگر تعریف شده است. اگر به دلیل طلاق یکی از والدین از چارچوب زندگی حذف شود به نسبت تعادل رشد و تربیت کودک از بین میرود. بنابراین برای کودکان طلاق، فقدان پدر یا مادر برجسته میشود. در این شرایط بخشی از آموزش و تربیت کودک به دلیل نبود یکی از والدین ناقص میماند، چون هر یک از والدین باید نقش قابل توجهی را در زندگی کودک ایفا کنند.
اگر بزرگسالان به اهمیت نقششان در زندگی کودکان آگاه باشند، بیشک به سهولت طلاق را انتخاب نمیکنند. والدین باید بدانند که طلاق به نحوی جدایی از کودک محسوب میشود. این در حالی است که کودک باید در یک فضای ایمن و زیر چتر حمایتی پدر و مادر دوران کودکی را بگذراند. در اصل نبود آگاهی در والدین در مورد نیازهای دوران کودکی و الزامات آن باعث بروز یک بینش تحت عنوان «سهولت در طلاق» میشود. با این همه، خلأهای آموزش در بین بزرگسالان باعث تصمیمگیریهای مخرب شده است. والدین قبل از هرگونه تصمیمگیری درباره زندگی باید به شکل آگاه تبعات آن را مورد بررسی قرار دهند.
در این وضعیت کودک با آینده نامعلوم مواجه میشود. برخی دیگر از خانواده ها نیز کودکشان را به مادر بزرگ یا یکی از اقوام میسپارند. هر یک از این شرایط برای کودک تبعات مخرب فراوانی را به همراه دارد. والدین قبل از تصمیم به جدایی باید به این مسائل توجه کنند، چون هرگونه آگاهی و تصمیمگیری در این زمینه به بینش افراد مربوط میشود؛ اینکه افراد در دوران تحصیل و جامعه پذیری تحت چه آموزشهایی قرار گرفتهاند.
دیدگاه ها :