در پی انتشار تحلیلی با عنوان "«باج نیوز»ها چه کسانی هستند؟" که به منافع شخصی برخی اصحاب رسانه برای یقه گیری مدیران و دولتیها و باجخواهی رسانهای آنها پرداخته بود، یک کارشناس مسائل سیاسی و اجتماعی در تحلیلی اختصاصی که در اختیار «راوی امروز» قرار داده، به واکاوی معضل دیگری به نام «بوقچی های رسانه ای» پرداخته که ناشی از «تطمیع و رشوه دهی» برخی مدیران و... است.
به گزارش راوی امروز، حبیب رضازاده در تحلیلش نوشته است:
رسانه از هر نوعی که باشد، اولین و مهمترین رسالتش انتقال اخبار و اتفاقات است، که به تبع آن موضوعاتی چون مصاحبه، گزارش، تحلیل و … نیز می آید و کیفیت یک رسانه را وزن می دهد.
ناگفته پیداست که رسانه نیز چون سیاست، اقتصاد، فرهنگ و … مفهومی انتزاعی است که توسط انسان/ انسان ها مدیریت می شود، انسانهایی با گرایش های فکری/ سیاسی/ اقتصادی مختلف. انسان های که گاه بدون بهره بردن از اخلاقیات و علم استفاده از رسانه به ابزار رسانه مجهز شده اند.
از همین رو است که پرداختن و یا نپرداختن و حتی نحوه پرداختن به موضوعی توسط رسانه ای، متاثر از تفکر حاکم بر مدیران رسانه و صدالبته اخلاقیات مدیران رسانه می باشد.
در همین رابطه، چندی است که یادداشتی با عنوان «باج نیوز» در فضای مجازی منتشر شده که به خوبی به بیان مشکل بی اخلاقی برخی از مدیران رسانه و سوءاستفاده از ابزار رسانه برای اخاذی از برخی مدیران/ افراد می پردازد.
اما موضوعی که در این یادداشت قصد پرداختن به آن را داریم، کمی پیچیده تر است و به سادگی قابل ردیابی نیست.
در اینجا سخن از باج خواهی رسانه ای نیست، بلکه سخن از رشوه دهی برخی مدیران به ارباب رسانه برای پوشش و بزرگنمایی در پوشش خبری اقدامات انجام شده است.
به واقع یک رسانه در این حالت تبدیل به بوقچی فرد/ اداره ای می شود. اما بوقچی به چه معناست؟
به طور سنتی، بوقچیهای ایرانی هوادارانی بودند که به دلیل علاقه وافرشان به یک تیم، در میان دیگر هوادارن متمایز بودند و به رهبری تشویقها میپرداختند و به نوعی «نماد» هواداران آن تیم نیز محسوب میشدند.
اما از آغاز دهه ۱۳۸۰ و همزمان با تغییر نامِ بوقچی به لیدر، این کار به یک «شغل» و «سمت» تبدیل گشت و برخی از لیدرها در ازای دریافت پول به عنوان حقوق و مزایا یا رشوه، جو ورزشگاه و شعارهای تماشاگران را به سود یا ضرر عدهای تغییر میدهند.
امروزه هم برخی از رسانه ها با بدل شدن به بوقچی نیوزها سعی در جهت دادن و یا ایجاد جو مثبت به نفع فرد/ اداره ای هستند که چه بسا شایسته تقبیح باشند.
متاسفانه در این حالت هم رسانه از وظیفه ذاتی خود دور شده و به رپرتاژ خبری بدل می شود که با پرداختن به اتفاقات فاقد ارزش خبری و یا بزرگنمایی ارزش خبری آن، به طور غیرمستقیم یک مدیر کوتوله را چنان بزک می کند که در تصور مخاطب (مردم و مدیران دیگر) واجد ارتقا به مدارج بالاتر قلمداد می شود.
آری در کنار باج نیوزها، با بوقچی نیوزهایی مواجه هستیم که با باد کردن افراد/ اتفاقاتی موجبات جلب توجه بیش از حد به آنها را فراهم آورده و ذائقه خبری و قدرت تحلیل مخاطب را چنان مخدوش و مشوش می کنند که توان تشخیص خبر مهم از غیرمهم و خبر درست از نادرست را از دست می دهد.
خطر این بوقچی نیوزها، اگر بیشتر از باج نیوزها نباشد، کمتر نیست. چرا که با این رفتارشان کوتوله هایی را بزرگ کرده و کاندیدای کارهای بزرگی می کنند که اگر کمک آنچنان بوقچی نیوزهایی نبود، به احتمال زیاد پس از مدتی از همان پست اشغال شده هم بایست خداحافظی می کردند.
شاید سئوالی که مطرح شود، این باشد که راه حل چیست؟
برای مقابله با باج نیوزها و بوقچی نیوزها، بهترین و کاراترین راه حل ها برقراری قانون شفافیت و البته در مقدمه آن، قبول حق مردم برای آگاهی و دانستن است.
دیدگاه ها :