خانه » گوناگون » شیرکوند: دوستانم برای دستگیری من با مامور وارد خانه‌ام شدند
  • یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ - 2024 22 December

گوناگون // 14 می 2019  ,  16:53  // کد خبر : 34170
شیرکوند: دوستانم برای دستگیری من با مامور وارد خانه‌ام شدند

ملی‌پوش پیشین والیبال ایران گفت: دوستان برای دستگیری من با مامور وارد خانه‌ام شدند و جالب اینکه همه این بچه‌ها دیدند که چقدر برای گرفتن طلب آنها تلاش کردم.‎

به گزارش راوی امروز، تیم والیبال شهرداری ورامین در فصل گذشته لیگ برتر با برتری محسوس نسبت به سایر حریفان نامدارش به عنوان قهرمانی رسید و توانست جام قهرمانی باشگاه‌های آسیا را نیز در یک فینال فراموش نشدنی بالای سر ببرد. راز موفقیت تیم بدون ستاره شهرداری ورامین،‌ شروع به موقع تمرینات و نداشتن مشکل مالی بود. در پشت موفقیت‌های نماینده ورامین اما نامی دیده می‌شود که به خاطر این تیم، بدترین اتفاقات ممکن را تحمل کرده و به قول خودش، اتفاقاتی برایش افتاده که قابل انتشار نیست.

در ادامه گفت‌وگوبا احسن‌الله شیرکوند را می‌خوانید:

 آخرین عنوانی که کسب کردید عنوان قهرمانی آسیا بود. کسب مدال طلای باشگاه‌های آسیا برای شما چقدر اهمیت داشت؟‎
روزی که ایران را ترک کردیم با توجه به تغییراتی که در تیم به وجود آمده بود و شناختی که از برخی حریفان داشتم به هیچ عنوان فکر نمی‌کردم که اتفاق خوشایندی برای ما در چین تایپه بیفتد.‎ حتی فکر می‌کردم که طعم خوش قهرمانی در لیگ برتر ایران نیز در جام باشگاه‌های آسیا فراموشمان شود.‎ به همین خاطر با ترس و لرز راهی مسابقات شدیم اما بعد از بازی با ژاپن که مغلوب این تیم شدیم به تیم شهرداری ورامین امیدوار شدم.‎ اگر ما ژاپن را می‌بردیم مسیرمان برای راهیابی به مرحله بعدی دشوار می‌شد و در حالتی قرار می‌گرفتیم که یکی از تیم‌های شهرداری و نماینده قطر باید حذف می‌شدند. در نهایت با خواست خدا و برنامه‌ریزی کادرفنی، چیدمان مسابقات طوری برای ما رقم خورد که به فینال رسیدیم و قهرمان شدیم‎.

 بازی دوم و البته آخر شما مقابل ژاپن در فینال چطور بود؟‎
نماینده ژاپن از هفت یا هشت بازیکن ملی پوش به علاوه کوبیاک که یکی از بهترین بازیکنان جهان است، سود می‌برد. این تیم حدود 23 بازیکن همراه خود آورده بود و نزدیک به 30 نفر نیز به عنوان کادرفنی و همراه در کنار این تیم بودند که در مسابقات بی‌سابقه بود.‎ تیم پاناسونیک به مسابقات باشگاه‌های آسیا آمده بود تا قهرمان شود و میزبانی مسابقات باشگاه‌های جهان را از فدراسیون جهانی بگیرد.‎ آنها خودشان را قهرمان باشگاه‌های آسیا می‌دیدند.‎ ما ست‌های اول و دوم بازی فینال را به نماینده ژاپن واگذار کردیم ولی من از همان ابتدای بازی مطمئن بودم که این بازی برای ماست. حتی زمانی که در ست پنجم حدود چهار امتیاز از حریف عقب بودیم نیز به بازیکنان تیم گفتم که نمی‌بازیم و قهرمان خواهیم شد. خوشحالم که صدای من در تمام طول بازی ضبط شده که به بازیکنان می‌گفتم نمی‌بازیم و قهرمان می‌شویم. در نهایت با همت بازیکنان و تدابیر کادر فنی توانستیم نماینده ژاپن را شکست دهیم و به عنوان قهرمانی باشگاه‌های آسیا برسیم.‎

 از ماجرای درگیری لفظی و دعوای پایان بازی بین فیاضی و کوبیاک بگو.‎
مغلطه کردن و به هم ریختن اعصاب بازیکنان حریف از والیبال‌های تیغی تا المپیک در بین ورزشکاران رایج است و در لیگ ایران نیز چنین کارهایی انجام می‌شود. کوبیاک ذاتاً آدم بی‌اخلاقی نیست ولی استاد راه انداختن جنجال در زمین و زیر تور است. او از ابتدای بازی شروع به کری خواندن با فیاضی و پرویز پزشکی کرده بود و بعد از هر حرکت مثبتی، حرکاتی را برای فیاضی و پزشکی نمایش می‌داد که در نهایت به اتفاقات پایان بازی منجر شد.‎ سرویس پایانی فیاضی نیز بی نظیر و تکرار نشدنی بود. شاید باور نکنید قبل از اینکه توپ را به زمین برسد من درون زمین بودم.‎ در بازی‌های حساس تیم‌ها معمولا کمتر ریسک می‌کنند ولی در این بازی خاص تمام بازیکنان ما ریسکی بازی کردند و خوشبختانه نتیجه هم گرفتیم‎.

 تیم شهرداری ورامین در لیگ برتر نیز عملکرد بسیار خوبی داشت و در واقع یک تیم بدون ستاره ولی کاملا هماهنگ به عنوان قهرمانی لیگ رسید.‎
قهرمانی تیم شهرداری ورامین خواست خدا بود و تمام تلاش‌هایی که برای پایین کشیدن تیم ما انجام شد به نتیجه نرسید.‎ زمانی که من با مسئولان شورای شهر ورامین در مورد بستن تیم صحبت می‌کردم، هدف همه ما قرار گرفتن در بین چهار تیم برتر بود اما زمانی که وارد مسابقات شدیم فهمیدیم که می‌توانیم جایگاهی بهتر از چهارمی لیگ برتر را به دست آوریم.‎ البته این حس، کمی هم برای من ترسناک بود چون همه معتقد بودند تیم ورامین قهرمان لیگ می‌شود و می‌ترسیدم که در مرحله پلی آف به تیم پایین جدول برخورد کنیم و حذف شویم.‎ در نهایت تیم شهرداری ورامین توانست با وجود همه سختی‌ها و خون دلهای فراوانی که خورده شد به عنوان قهرمانی لیگ برتر برسد در طول لیگ، اتفاقات نادری برای ما افتاد که شاید شنیدن آنها هم ساده نباشد.‎

در مورد این اتفاقات بیشتر توضیح بده.‎
البته اتفاقاتی که می‌خواهم در مورد آنها صحبت کنم مربوط به سال‌های قبل است که تبعات آن در فصل گذشته و در زندگی من باقی مانده است.‎ من در طول سال‌های گذشته همیشه سعی کرده بودم دوستانی را که به آنها از نظر والیبالی اعتقاد داشتم و از نزدیکان من بودند در تیم حضور داشته باشند. این دوستان در روزهای خوب در کنار ما بودند ولی در روزهای بد، باعث رخ دادن اتفاقات بسیار عجیب و البته بسیار بدی در زندگی من شدند.‎ دوستانی که روزی نان و نمک یکدیگر را خورده بودیم به خاطر طلب خود، درِ خانه من را شکستند و وارد خانه شدند و حکم زندان و بازداشت مرا گرفتند. آنها 13 حکم جلب، توقیف اموال و ممنوع الخروجی برای من گرفتند.‎ برای مثال روی ماشین من، 6 حکم توقیف بود. ماشین من به خاطر یک بدهی 14 میلیون تومانی حدود یک سال در پارکینگ توقیف بود. همه این کارها را کسانی کردند که می‌خواستم به آنها منفعتی برسانم و در کنار تیم باشند.‎ خوشی‌ها زودگذر است و تنها غم و رنج روزهایی که تحمل کردم در دل من باقی مانده است. من مدعی رفیق بازی بودم ولی شاید خداوند به من تذکری جدی داد که دست از این تفکر و کارهایم بردارم.‎

 می توانی با جزئیات بیشتر در مورد اتفاقاتی که برای تو در ورامین افتاد صحبت کنی؟‎
در سال 94 تمام کشور از جمله تیم ورامین دچار مشکلات مالی شده بود و ما نتوانسته بودیم به تعهداتی که داده بودیم، عمل کنیم. در نتیجه من مجبور شدم از چک شخصی خودم استفاده کنم. متاسفانه علیرغم این که تسویه حساب مالی این چک‌ها انجام شده ولی من همچنان درگیر مشکلات چک‌ها و رفت و آمد در دادگاه هستم‎. دوستان من برای این که چک‌هایی که به آنها داده بودم نقد نشده بود مرا ممنوع المعامله و ممنوع الخروج کردند و در لیست سیاه بانک مرکزی قرار دادند. آنها حکم بازداشت مرا گرفتند‎. متاسفانه دوستان من متوجه نشدند که پول آنها در حساب یا در چمدان من نیست. من هم تعمداً از چک‌های شخصی خود استفاده کردم تا هم ورامینی‌ها بدانند بدهکارند و هم دوستان من بدانند که طلبکار هستند.‎ ولی من توقع نداشتم بازیکنی که یک میلیارد تومان از باشگاه پول گرفته به خاطر 100 میلیون تومان چنین بلاهایی سر من بیاورد.

‎ شاید باور نکنید ولی زمانی که من برای ترغیب مسئولان جهت حمایت از تیم ورامین یک جشن با حدود 3 هزار مهمان برگزار کرده بودم و دوستانم را نیز به این مهمانی دعوت کرده بودم، آنها با مأمور به جشن آمدند و ماشینم را در مقابل چشم 3 هزار مهمان بردند. آنها کارت‌های بانکی مرا هم سوزاندند و مرا روانه زندان کردند.‎ من فراری نبودم، من برگزار کننده جشن بودم و تمام تلاش من این بود که این بچه‌ها به حقوق خود برسند.‎ برخی از دوستان و هم تیمی‌های من نیز برای وصول طلب خود، حکم ورود به منزل از مراجع قضایی برای من گرفتند.

حکم ورود به منزل برای کسانی است که مرتکب قتل شده‌اند نه برای من که همیشه در دسترس آنها و همیشه پاسخگوی ایشان بوده‌ام. ما همه این روزهای بد را پشت سر گذاشتیم و شاید مهم‌تر از قهرمانی آسیا این بود که این دوستان پول خود را گرفتند و از من دور شدند.‎ من خانه خودم را به خاطر وامی که برای بازیکنان تیم گرفتم از دست دادم ولی همین دوستان برای دستگیری من با مامور وارد خانه‌ام شدند و جالب اینکه همه این بچه‌ها دیدند که چقدر برای به گرفتن طلب آنها تلاش کردم.‎ همه به من می‌گویند که این ماجراها و این روزها را فراموش کن ولی من به خاطر همین اتفاقات پیر شدم.‎

 تو در این سال‌ها بیشتر به عنوان یک مدیر و کسی که تیم را جمع و جور کرده فعالیت کردی. آیا از نقش فعلی خود در تیم راضی هستی یا دوست داری باز هم بازی کنی؟‎
من در ابتدای فصل به خاطر فشارهای عصبی زیادی که متحمل شده بودم، نمی‌توانستم همراه بازیکنان و مثل آنها تمرین کنم و دچار تپش قلب شدید می‌شدم. در ابتدای فصل هر لحظه منتظر بودم که دچار مشکل شوم و مرا از سالن خارج ببرند ولی در اواسط فصل به آمادگی لازم رسیدم.‎ علاوه بر این، مشکلات مالی همچنان گریبانگیر من بود و هر روز امکان داشت که دوستانم با مامور به تمرینات تیم بیایند و مرا با خود ببرند. مرا در محله خودمان به عنوان یک قهرمان ملی می‌شناسند و این نوع برخوردها برای من بسیار سنگین بود کما اینکه دوستان چنین کاری هم کردند و مرا با دستبند و پابند به بازداشتگاه بردند در حالی که می‌دانستند پول آنها در حساب من یا در اختیار من نیست.‎ پس از این تصمیم گرفتم که بیشتر در تمرین‌ها شرکت کنم و نمی‌خواستم ضرری از بابت حضور من به تیم وارد شود به همین خاطر دست مربیان را باز گذاشتم و ترجیح دادم که زیاد بازی نکنم البته از چنین شرایطی اصلاً راضی نبوده و نیستم.‎

 سرمربی تیم شهرداری ورامین می‌گفت که دلیل عصبی بودن تو در زمین، فشاری است که روز ذهن تو وجود دارد.
متاسفانه در سال‌های اخیر مردم ما عادت کرده است که بدون تحقیق کسی را به عنوان سمبل یک ورزش مطرح می‌کنند و در عین حال همان شخص را باز هم بدون تحقیق کاملاً نابود می‌کنند.‎ اگر کسی می‌خواهد مرا به عنوان یک آدم بد اخلاق قضاوت کند باید به من نزدیک باشد و از من شناخت داشته باشد.‎ من شاید زود جوش باشم و زود عصبانی شوم ولی هیچ کدام از نزدیکانم اعتقاد ندارند که من بد اخلاق هستم. شما وقتی از جریانی خبر دارید و می‌دانید که واقعیت چیست و از طرفی دچار فشار بیرونی هم هستید و دستتان نیز به جایی بند نیست، قطعاً دچار آزار و اذیت می‌شوید.‎ شاید خیلی‌ها بگویند که اگر در موقعیت من قرار بگیرند عصبانی نمی‌شوند ولی قطعاً همه آنها عصبانی خواهند شد. اگر کسانی که اینگونه ادعا می‌کنند جای من بودند و سختی‌هایی که من کشیدند را از طرف دوستانشان تحمل می‌کردند شاید به فکر خودکشی می‌افتادند.‎

در دوران بازیگری همیشه به عنوان یک بازیکن برتر در تورنمنت‌های مختلف حضور داشتم و جزو پرسابقه‌ترین و پر افتخارترین بازیکنان ایران بودم. ما حدود 7 سال است که تیم را در لیگ برتر نگه داشته‌ایم ولی هزینه کل تیم در طول این 7 سال به اندازه هزینه یک‌ سال قهرمانِ فصل گذشته لیگ برتر هم نیست. ما کاری انجام دادیم که تیم‌هایی مثل گنبد و ارومیه نتوانستند انجام دهند. ما دو قهرمانی لیگ برتر و دو قهرمانی آسیا در کارنامه خود داریم و همیشه جزو چهار تیم برتر لیگ بوده‌ایم. وقتی تیم شهرداری ورامین قهرمان باشگاه‌های آسیا شد حتی معاون رئیس جمهور و برخی نمایندگان مجلس با من تماس گرفتند تا تبریک بگویند. چرا قهرمانی باشگاه‌های آسیا در سال‌های قبل اینقدر دیده نشد؟! این‌ها همه خواست خداوند بزرگ است. حالا در این بین عده‌ای هم بد اخلاقی متهم کنند مشکلی نیست. اجازه بدهید من از آنها طلبکار باشم‎.

 آیا روند کنونی تیم در سال‌های بعد هم ادامه خواهد یافت و شما همچنان مدعی قهرمانی هستید؟‎
خوشبختانه مردم ورامین کاملا آگاه و باهوش هستند و با تیم زندگی می‌کنند. آنها درک می‌کند که بعضی اوقات پول به اندازه کافی وجود دارد و بعضی اوقات نیست. ما بعضی اوقات علیرغم شکست مقابل حریفان از طرف تماشاگران ورامین تشویق شده‌ایم‎. آرزوی قلبی من همیشه این بوده که تیم ورامین به قدری ریشه‌دار و قدرتمند شود که روزی من به همراه فرزندانم به رستوران باشگاه بیایم و در یک محیط کاملا فرهنگی و ورزشی بازی تیم مورد علاقه‌ام را نگاه کنم.‎ در مورد تیمداری هم باید بگویم که با لطف شورای شهر و شهرداری ورامین حداقل تا دو یا سه سال دیگر حضور تیم ما در لیگ برتر تضمین شده است.‎

 یک بار به من گفتی که به پسر بد والیبال ایران مشهور هستی. دلیل اینکه چنین لقبی داری چیست؟‎
من این لقب را انتخاب نکردم بلکه یکی از رسانه‌ها در مورد من چنین چیزی نوشت.‎

 شاید دلیل اینکه چنین لقبی به تو دادند این است که در یک بازی فراموش نشدنی چیزی نمانده بود که داور را از روی صندلی به پایین بکشی.‎
حادترین و شاید تنها اتفاق برجسته زندگی ورزشی من همین بازی بوده است و به هیچ عنوان دوست ندارم در مورد آن صحبت کنم. زمانی که یک بازیکن در یک مسابقه ملی مقابل بازیکن حریف می‌ایستد (مقل حرکتی که فیاضی مقابل کوبیاک انجام داد) همه او را تشویق می‌کنند و غیرت او را مورد ستایش قرار می‌دهند اما اگر کسی در رقابت بین دو تیم باشگاهی چنین کاری را مرتکب شود همه او را به عنوان یک بازیکن بداخلاق قضاوت می‌کنند.‎ برای مثال شما فینال لیگ برتر فصل گذشته را در نظر بگیرید.

تیم شهرداری ورامین به چه دلیل باید میزبانی خود را به شهر تبریز بدهد و فینال را در این شهر برگزار کند؟ چرا در سال‌های قبل که تیم‌های بانک سرمایه یا پیکان راهی باشگاه‌های آسیا می‌شدند تمام بازیکنان خود را در اختیار داشتند ولی تیم شهرداری ورامین با سختی‌های فراوانی مواجه می‌شود؟ شاید این دوستان لابی قوی و قدرتمندی داشتند ولی لابی من به اندازه آنها قوی نیست و من مجبور می‌شوم اعتراض خودم را به نوعی به گوش مسئولان برسانم‎. وقتی به نامه‌ها و تقاضاهای من اهمیتی داده نمی‌شود، مجبورم مصاحبه کنم و اتفاقاً مصاحبه‌های تندی هم انجام دهم. بعد از آن ما را متهم می‌کنند که از نفوذ نماینده خودمان استفاده کرده‌ایم. نماینده ما از طریق قانون از ما دفاع کرده است. چطور می‌شود که ما در تمام طول لیگ میزبان مسابقات بودیم و اتفاقی نمی‌افتاد ولی حالا صلاحیت میزبانی بازی فینال را نداریم و باید به شهری مثل تبریز برویم که در آن نه تماشاگری داریم و امتیازی برای ما ندارد؟! مربیان قبلی ورامین به خاطر اینکه فدراسیون از آنها راضی باشد هیچگونه اعتراضی به فدراسیون نمی‌کردند و گاهی پیش می‌آمد با وجود این چه می‌دانستند حق با من است ولی ساکت می‌ماندند. من هم تنها بازیکن معترض درون زمین بودم‎. ما می‌خواستیم تنها قانون اجرا شود و همه چیز طبق اساسنامه پیش برود.

آیا اگر مربی که تخصص او نابود کردن اسپانسرهاست با یک تیم چند میلیاردی به لیگ برتر بیاید نیز چنین برخوردی با او خواهد شد و اگر به فینال برسد باید برای مثال در بندرعباس بازی کند؟!‎ خیلی‌ها از من می‌خواستند که اعتراض هایم را تمام کنم و تن به خواسته فدراسیون بدهم ولی میزبانی حق ما بود و من باید از حقم دفاع می‌کردم. من حتی از یک ماه قبل در تهران هتل رزرو کرده بودم و با وجودی که مسئولان فدراسیون تا فاصله چند روز به برگزاری دیدار فینال همچنان دوپهلو صحبت می‌کردند اما من می‌دانستم که دیدار فینال در آزادی برگزار خواهد شد. ما به هیچ عنوان برای انجام بازی فینال به تبریز نمی‌رفتیم. حتی تیم سایپا برای سفر به تبریز بلیت هواپیما رزرو کرده بود ولی من در تهران برای تیم هتل گرفته بودم. من مجوز لازم را از کسی که مسئول این قضیه بود گرفتم و مطمئن بودم که در تهران بازی می‌کنیم. باید بگویم که پشت این قضیه تنها من بودم و حتی سرمربی و سایر عوامل تیم از من می‌خواستند که قضیه را رها کنم تا برای تیم حاشیه‌ای به وجود نیاید.‎

 فدراسیون والیبال بعد از دوران آقای داورزنی به ثبات قبل نرسیده است. شرایط فعلی فدراسیون را چطور می‌بینی و این شرایط چقدر روی لیگ  تاثیرگذار بوده است؟‎
من بدهکار و هم ممنون داورزنی هستم چون او به معنای واقعی کلمه به من کمک کرده است. من عملکرد کمیته‌های مختلف فدراسیون را به حساب رئیس فدراسیون نمی‌گذارم و همواره گفته‌ام که آقای داورزنی به من و تیم و من لطف زیادی داشته است. تنها کسی که در جریان جزئیات مشکلات من در دو سال اخیر قرار داشت، شخص داورزنی بود و در این راه کمک‌های زیادی به من کرد. در مورد آقای ضیایی هم باید بگویم که او می‌توانست با حوصله بیشتری کار کند تا آسیب کمتری به والیبال وارد شود.

ضیایی آدم بدی نیست ولی ای کاش تعاملی که می‌بایست بین او داورزنی وجود می‌داشت همواره حفظ می‌شد و این اختلاف خودش را به سرعت نشان نمی‌داد.‎ بزرگان والیبال نیز در این بین اشتباه کردند و می‌بایست با توجه به نفوذ داورزنی در وزارت ورزش و علاقه ایشان به والیبال، تعامل سازنده بین او و ضیایی ایجاد می‌کردند نه اینکه برخی از افراد ذهنیت هر دو طرف را نسبت به یکدیگر خراب کنند. سال 97 می‌توانست سالی بسیار خوب و پر رونق برای والیبال ایران باشد ولی همین اختلافات باعث شد که سهم زیادی از توسعه ورزش و وزارت ورزش به والیبال نرسد و شاهد بروز اختلافات زیاد در لیگ و سایر قسمت‌ها باشیم.‎

 برخی افراد معتقدند که با پایان نسل فعلی والیبال، دیگر کسانی مثل آنها به والیبال ایران نخواهند آمد و کار والیبال ایران تمام شده است.‎
این افراد قطعاً چیزی از والیبال نمی‌داند و والیبالی نیستند. آیا در لیگ امسال بازیکنی مثل سید وجود نداشت؟! به نظر من وجود داشت. فقط کافی است به جوانان بها و میدان داده شود تا آنها هم بتواند توانایی‌های خود را نشان دهند. زمانی گفته می‌شد که هیچ بازیکنی بهتر از رونالدو برزیلی به فوتبال نخواهد آمد ولی حالا بازیکنی مثل مسی در جهان فوتبال خودنمایی می‌کند. مطمئن باشید در سال‌های آینده نیز بازیکنانی بهتر از مسی به فوتبال خواهند آمد.‎ ولی رشد نسل جدید والیبال منوط به ثبات مدیریت است. ثبات مدیریت به والیبال کمک زیادی خواهد کرد.‎

والیبال نیاز به مدیران توانایی دارد که بتوانند در طولانی مدت ایده‌های خود را پیاده کنند و وزارت ورزش هم در پایان این مدت آنها را بازخواست کند. این مدیران باید بتوانند مسائل مالی فدراسیون را مرتفع کرده و پول کافی وارد والیبال کنند. این که مرتب تاکید می‌شود رئیس فدراسیون باید والیبالی باشد به نظر من شعار درستی نیست بلکه رئیس باید توانایی مدیریت داشته باشد.‎ مسائل مالی اهمیت زیادی در توسعه ورزش دارد. برای مثال تیم فعلی شهرداری ورامین که قهرمان لیگ و آسیا شد از ابتدای فصل بدون هیچگونه مشکل مالی کار خود را شروع کرد و با دو قهرمانی به پایان رساند. ما حتی یک ریال نیز مشکل مالی نداشتیم.‎

 تیم ملی والیبال ایران در سال‌های گذشته به حداکثر افتخارات ممکن دست پیدا کرده است. به نظر تو پله بعدی پیشرفت که نشان دهنده ارتقاء سطح والیبال ایران می‌تواند باشد، چیست؟‎
قطعاً المپیک. نگاه فدراسیون جهانی به لیگ ملت‌های والیبال، نگاه ترویج والیبال است. همه ما می‌دانیم تیمی مثل ایتالیا با تیم دوم خود راهی لیگ ملت‌ها خواهد شد و ما نیز باید قبول کنیم که حضور در لیگ ملت‌های والیبال هیچ امتیاز مضاعفی برای والیبال ایران ندارد. ما باید نگاهمان فراتر از لیگ ملت‌ها باشد.‎ لیگ ملت‌های والیبال میدانی مناسب برای کسب درآمد و تبلیغ برای والیبال ایران است ولی در عمل چیزی برای ما ندارد.‎

امیدوارم مسئولان مرتکب این اشتباه نشوند که همه چیز را برای تیم ملی بخواهند. به اعتقاد من همه چیز باید متمرکز روی باشگاه‌ها باشد و بعد تیم ملی. ما باید سرمایه قابل توجهی را بین باشگاه‌ها تقسیم کنیم تا سود آن را تیم ملی برداشت کنیم. ملاک ما برای قضاوت سطح تیم ملی نباید لیگ ملت‌ها باشد. ما تیم چهارم جهان نیستیم. تیم چهارم جهان کشوری است که زیرساخت دارد و سرمایه گذاری روی تمام بخش‌های والیبال آن صورت می‌گیرد. تیم چهارم جهان تیمی است که دستمزد یک بازیکن در لیگ آن کشور به اندازه کل تیم من است. دستمزد کوبیاک در باشگاه خود در ژاپن به اندازه کل بودجه تیم من بود.‎

 آیا مسابقات والیبال باشگاههای جهان در سال 2019 برگزار می‌شود؟‎
ژاپنی‌ها خیلی امیدوار بودند که با قهرمانی در آسیا بتوانند میزبان مسابقات باشگاه‌های جهان باشند اما چنین اتفاقی نیفتاد. به نظر من آنها تلاش خواهند کرد که مسئولان فدراسیون جهانی را راضی کنند تا در صورت حضور نماینده ژاپن در این مسابقات، برگزار کننده جام باشگاه‌های جهان باشند و از طرفی به نظر من این مسابقات برگزار خواهد شد چون اگر برگزار نمی‌شد ماه با این شیرینی، قهرمان آسیا نمی‌شدیم‎.

*تسنیم: نکته‌ای هست که بخواهی در باره آن صحبت کنی؟‎
دوست دارم در مورد تیم مشهد صحبت کنم. آنها از هفته یازدهم شروع به مصاحبه‌هایی علیه تیم ورامین کردند و جوی علیه ما راه انداختند. آنها تیم‌شان را تنها برای راهیابی به پلی‌آف بسته بودند ولی با کلک نمی‌توان قهرمان شد.‎ آنها علیه ما اقدامات زیادی انجام دادند. آنها خواستند با نقشه قبلی تماشاگران ما را محروم کنند و مرا وارد مشاجره و دعوا کنند. آنها خواستند خودشان را خوب جلوه دهند و تیم سال آینده خود را بسازند ولی آدم‌های بد هیچ گاه به سرمنزل مقصود نمی‌رسند.‎

واقعاً متاسفم بازیکنانی برای من چنین خاطرات تلخ و اتفاقات بدی را رقم زدند که به خانه من آمده بودند و دستپخت مادرم را خورده بودند. شاید تنها باری که حال من به خاطر والیبال بد بود همین بازی با تیم مشهد بود. من آدمی نیستم که حرف زور را تحمل کنم و در مقابل شخص زورگو می ایستم اما این بار حالم واقعا بد بود. این بی احترامی‌ها را به حساب مردم مشهد نمی‌گذارم. من نمی‌گویم که تمام سالن‌های ایران پاستوریزه هستند ولی واقعاً چنین جوی را تا کنون در هیچ کدام از سالن‌های ایران ندیده بودم.‎ ما قبل از بازی با تیم مشهد بیانیه صادر کردیم و گفتیم که می‌دانیم همه این اتفاقات زیر سر یک نفر است. حتی بعد از دیداری که در مشهد برگزار کردیم برخی بازیکنان این تیم با من تماس گرفتند و عذرخواهی کردند و گفتند که مقصر همه این اتفاقات، یک شخص خاص است. من دوست ندارم که نامی از او ببرم ولی از او می‌خواهم که رویه خود را عوض کند چون ممکن است در چنین مسابقات پرحاشیه‌ای کسی کور و یا حتی کشته شود.‎

منبع: تسنیم



دیدگاه ها :



 
 

آخرین اخبار