خانه » فرهنگی و هنری » لحظه با شکوه اهدای جایزه اسکار به چارلی چاپلین
  • شنبه ۸ دی ۱۴۰۳ - 2024 28 December

فرهنگی و هنری // 27 آگوست 2018  ,  13:34  // کد خبر : 22449
لحظه با شکوه اهدای جایزه اسکار به چارلی چاپلین

در این ویدئو لحظه باشکوه اهدای جایزه اسکار به چارلی چاپلین را می بینید.

وصیت نامه چارلی چاپلین به دخترش:
جرالد دخترم:
از تو دورم ولی یک لحظه تصویر تو از دیدگانم دور نمیشود. اما تو کجائی ؟
در پاریس روی صحنه تئاتر پرشکوه شانزه لیزه…
این را میدانم و چنان است که گوئی در این سکوت شبانگاهی آهنگ قدمهایت را میشنوم.
شنیده ام نقش تو در این نمایش پرشکوه ، نقش آن دختر زیبای حاکمی است که اسیر خان تاتار شده است
جرالد
در نقش ، ستاره باش ، بدرخش ، اما اگر فریاد تحسین آمیز
تماشاگران و عطر مستی آور گلهایی که برایت فرستاده اند تو را فرصت هشیاری داد.
امروز نوبت توست که صدای کف زدنهای تماشاگران گاهی تو را به آسمانها ببرد.
به آسمانها برو ولی گاهی هم روی زمین بیا و زندگی مردم را تماشا کن ،
زندگی آنان که با شکم گرسنه در حالیکه پاهایشان از بینوائی میلرزد و هنرنمائی میکند.
من خودم یکی از ایشان بودم. تو مرا درست نمیشناسی.
در آن شبهای بسی دور با تو قصه ها بسیار گفتم اما غصه های خود را هرگز نگفتم ،
آن هم داستانی شنیدنی است. داستان آن دلقک گرسنه ای که در پست ترین صحنه های لندن آواز میخواند و صدقه میگیرد.
این داستان من است.
من طعم گرسنگی را چشیده ام ،
من درد نابسامانی را کشیده ام و از اینها بالاتر ،
رنج حقارت آن دلقک دوره گرد که اقیانوسی از غرور در دلش موج میزند
اما سکه صدقه آن رهگذر غرورش را خرد نمیکند را نیز احساس کرده ام.
با این همه زنده ام و از زندگان پیش از آنکه بمیرند نباید حرفی زد.
داستان من بکار نمی آید، از تو حرف بزنم . بدنبال نام تو ، نام من است ، چاپلین
جرالد دخترم
دنیائی که تو در آن زندگی میکنی دنیای هنرپیشگی و موسیقی است.
نیمه شب آن هنگام که از سالن پر شکوه تئاتر بیرون می آئی ،
آن ستایشگران ثروتمند را فراموش کن
ولی حال آن راننده تاکسی را که تو را به منزل میرساند بپرس.
حال زنش را بپرس و اگر آبستن بود و پولی برای خرید لباس بچه نداشت ، مبلغی پنهانی در جیبش بگذار.
به وکیل خود در پاریس دستور داده ام فقط وجه این نوع خرجهای تو را بی چون و چرا بپردازد.اما برای خرجهای دیگرت باید برای آن صورت حساب بفرستی….
هیچ کسی و هیچ چیز را در این جهان نمی توان یافت که شایسته آن باشد که دختری ناخن پای خود را به خاطر آن عریان کند برهنگی بیماری عصر ماست به گمان من تن تو باید مال کسی باشد که روحش را برای تو عریان کرده است .انسان باش پاکدل و یکدل زیرا گرسنه بودن صدقه گرفتن و در فقر مردن هزار بار قابل تحمل تر از پست و بی عاطفه بودن است.

 



دیدگاه ها :



 
 

آخرین اخبار