یک دانشجوی دکترای علوم سیاسی با گرایش «مسائل ایران» در حمایت از بیانیه شورای جوانان اصلاح طلب شهرستان ورامین خطاب به بزرگان اصلاحات منطقه، نقدی اختصاصی برای پایگاه اطلاع رسانی «راوی امروز» نوشته است.
به گزارش راوی امروز، حبیب رضازاده که از فعالان سیاسی و اجتماعی دشت ورامین است، نقدش را خطاب به تمامی بزرگان و دلسوزان توسعه و اصلاحات این دشت بیان کرده است که می خوانید:
اصلاحات، اندیشه ای که همواره در اجتماع انسانی وجود داشته و وجود خواهد داشت، بیش از همه برای اصلاح کج روی ها، ناکارآمدی ها و فساد رخ داده در جامعه و اندیشه انسانی می باشد و از قضا برای حل همین مسائل است که اندیشه اصلاحات اصالت می یابد.
یادمان باشد که به صورت کلی در مواجهه با شرایط و واقعیات اجتماعی سه تفکر انقلابی، محافظه کاری و اصلاحی وجود دارد. اندیشه انقلابی که خود منتج از باور به اصلاح ناپذیری است، در مواجهه با ناکارآمدی ها و فساد راه حل را دگرگون کردن رادیکال ساختار و افکار می داند و البته که تبعات خاص خود را دارد.
اندیشه محافظه کاری نیز، خود یکی از موجبات پیدایی شرایط ناکارآمد و حتی فساد می باشد، چرا که در مقابل تغییرات و تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مقاومت کرده و این مقاومت در درازمدت موجب ناکارآمدی و سایر مسائل و مصائب می شود. اندیشه ای که تغییر و تحول در آن راه نیابد بسان برکه آب راکدی است که حتما می گندد.
در تقابل با این دو اندیشه و رویکرد بوده و است که اصلاح طلبی رخ نمود. اندیشه ای که در مواجهه با ناکارآمدی ها و فساد نفوذ یافته در اجتماع و اندیشه انسانی، چاره را در اصلاح می داند و می یابد. چرا که به دو امر توامان باور دارد؛ افراط و تفریط در مواجهه با تغییرات اجتماعی می تواند آثار به مراتب ناگواری داشته باشد.
در اندیشه اصلاح طلبی باور به توجیه وسیله به واسطه هدف، نباید راهی داشته باشد؛ چرا که باور به این امر خود سرآغاز فساد خواهد بود و لذا اخلاقیات در باور اصلاحات جایگاه رفیعی باید داشته باشد، در غیر اینصورت از اصلاحات تنها پوسته ای نازک و بی رنگ باقی می ماند که در تداوم حیات بی فایده خود سرانجامی جز مرگ نخواهد داشت. چرا که هر اندیشه و تفکری که به فساد گراید، از پا درآید.
بزرگان و دلسوزان، امروزه از جمله مهمترین دلایل ایجاد و بروز بحرانهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی رخنه و گسترش فساد است که البته خود، مولود دلایل بسیار دیگری است که پرداختن به آنها در مجال این مقال نمیگنجد. فساد را میتوان چونان موریانهای دانست که از دورن موجب نابودی یک تفکر، نهاد، جریان و حتی توسعه میگردد و اگر تیزبینی با تجربهها موجب شناسایی و تشخیص بهموقع فساد نگردد، همگی باید به نظاره فروپاشی آن جریان، تفکر و نهادی بنشینیم که دچار فساد شده است.
بزرگان و دلسوزان، فساد از هر نوعی تنها به یک جریان متمایل نیست؛ که با چنین دلیل و توجیهی جریان خود را بری از هرگونه فسادی بدانیم.
امروزه بهزعم بسیاری از علمای اجتماعی، مسائل اقتصادی را نمیتوان جدا از سیاست و ساختار قدرت و مسائل سیاسی و ساختار قدرت را جدا از مسائل اقتصادی، بهدرستی شناخت و از اینرو تحلیلهایی که روابط این دو را در هر سطحی از محلی تا بینالمللی نادیده میگیرند؛ تنها به توجیه مسائل توجیهناپذیر میپردازند.
لذا اگر امروز بهموقع موفق به تشخیص افراد و افکار فاسد نگردیم، بعدها باید توجیهگر مسائل توجیهناپذیر باشیم؛ توجیهی که هیچ مقبولیتی نخواهد داشت و ضربه وارده از این توجیهات چنان پرقدرت خواهند بود که بتوانند حتی یک تفکر قدرتمند را از پا درآورند.
بزرگان و دلسوزان دشت ورامین -به ویژه بزرگان تفکر اصلاحات در دشت ورامین- باید قبول کنید که سطح فساد خیلی متغیرِ تعیین کننده و مهمی نیست؛ آنچه که بیشتر اهمیت دارد این است که بدانیم نه تنها چه مبلغی پرداخت شده است؛ بلکه با این مبلغ چه چیزی خریداری شده است؛ شاید شرافت، اخلاقیات، انسانیت همان کالایی باشند که با مبلغ فساد، مورد خریداری واقع شدهاند.
در فضایی که ابهام رمزِ موفقیت باشد، بهترین روش همانا در پس پرده ابهام زیستن است که البته برخی بهطور خاصی چنین ظرفیتی را دارند و از بدِ روزگار امروزه در این دشت متولی اموری هستند که اگر به شایستهگزینی بود، هرگز شایسته چنین جایگاهی نبودند.
فرد و افرادی که استراتژی خود را بقا و ارتقا در هر شرایطی با تاکتیک به هر روشی انتخاب کردهاند، بدترین افراد برای تفکر اصلاحات هستند؛ چرا که این نوع افراد با چنین تفکری بهراحتی به فساد آلوده میشوند و حتی خود مسبب تولید فساد میگردند. دلیل این امر واضحتر از آن است که نیازی به بیانش باشد؛ دلیلش همان بقا و ارتقا در هر شرایطی است.
بزرگان و دلسوزان، باید بدانید که زمینه بروز و ظهور فساد در بین افرادی بیشتر است که بهواسطه ضعف توانایی و کاردانی امکان ارتقا و بقا را ندارند و لذا برای باقی ماندن و ارتقا یافتن آنهم با هر روشی، بهراحتی به فساد میل میکنند و فساد چنین افرادی که سِمتهای دولتی- عمومی را در اختیار دارند؛ میتواند فسادهای زنجیرهای را ایجاد کرده و در ادامه به مرگ خاموش تفکری انجامد که خود را بدان منتسب میکنند – البته که بدان باور ندارند اما الزامات زمانه آنها را مجبور به انتساب خود بدان میکند- و یا مورد حمایت آن جریان و تفکر قرار دارند.
دلسوزان این دشت؛ میتوانیم استنباط نسبتا خوبی از دلایل شکست سیاستهای اصلاحات با درک اینکه چگونه منافع شخصی سامان داده میشوند و یا بهطور غلطی سامان داده میشوند، داشته باشیم. وقتی مدیر- فردی به فساد آلوده میشود و یا محیط را آلوده میکند؛ موجبِ سقوط انگیزهها و افزایش هزینهها میشود. امروزه وجود و حضور چنین افرادی که متاسفانه به لطائف الحیل خاصی توانستهاند مورد حمایت افراد قابل احترام و اطمینان قرار گیرند، موجب سقوط انگیزهها در بین علاقهمندان و باورمندان واقعی تفکر توسعه و اصلاحات گردیده است و همین امر نیز خود موجب افزایش هزینهها برای این تفکر میباشد.
در انتها باید یادآوری کنیم: فساد که خود مولود ناکارآمدی است، در ادامه موجب تشدید ناکارآمدی و در نهایت کاهش مشروعیت و مقبولیت میباشد؛ از همینرو از شما تقاضا داریم پیش از رسیدن به نقطه بیبازگشت و فروپاشی مشروعیت و مقبولیت تفکر اصلاحات، ساحت این تفکر را از لوث افراد فاسد پاک کنید؛ افرادی که هرگز به هیچ تفکری باور نداشته و ندارند.
دیدگاه ها :