«تهران»، پيش از اسلام و بعد از آن، از «ري » تبعيت داشته و « ري » از شهرهاي بزرگ و معتبر مشرق زمين بوده است.
به گزارش راوی امروز، ثروت سرشار مردم «ري» زبانزد مردم آن روزگار بوده است نام « تهران» را در متون قديم اسلامي در ترجمه احوال يکي از محدثين بزرگ به نام «محمد بن ابو عبداله حافظ تهراني» مي بينيم.اين اثر مربوط به 1157 سال پيش است و اين خود دليل بر آن است که در آن روزگار دهکده اي به نام تهران وجود داشته و از آبادي هاي حومه ري به شمار مي رفته است.
در متون قديم از محلات عودلاجان و چال ميدان و بازار و سنگلج به عنوان قديمي ترين مناطق ياد شده است. مردم اين دهکده مردمي سر سخت و باج نده و ستيزه جو بودند. همچنين تهران دوازده محله داشته و اهل هر محله با محله ديگر نزاع داشتند و به سلطان وقت خراج نمي دادند وخانه هايشان را نيز در زير زمين مي ساختند و اين کار را براي جلو گيري از تهاجم شبانه و غارت سپاهيان مي کردند و هرگاه خانه ها چنين نمي بود کسي آنجا باقي نمي ماند.
روزي که تهران پايتخت شد
تهران در گذشته از قراء ري بوده و ري که در تقاطع محورهاي قم، خراسان، مازندران، قزوين، گيلان و ساوه واقع شده به سبب مرکزيت مهم سياسي، بازرگاني، اداري و مذهبي از قديم مورد نظر بوده و مدعيان همواره اين مرکز سوق الجيشي را مورد تهاجم و حمله قرار مي داده اند.
قريه تهران به واسطه برخورداري از مغاک ها و حفره هاي زير زميني و مواضع طبيعي فراوان و دشواري نفوذ در آنها پناهگاه خوبي براي دولتمردان و ديگر اشخاصي بوده که احتمالا مورد تعقيب مدعيان قرار داشته اند.
از سوي ديگر، کاروان هاي بزرگي که از محورهاي مورد بحث عبور مي کردند شکارهاي سودمندي بودند و اغلب مورد حمله چپاول مردم بومي واقع مي شدند. قريه تهران در واقع کانون چپاولگران و محل اختفاي اموال مسروقه بود و اين وضع تا زمان شاه طهماسب صفوي که قزوين را به عنوان پايتخت خود انتخاب نمود ادامه داشت.
به عبارتي ديگر تهران ترقي و حرکت سريع خود به سوي پيشرفت را از سال انتقال پايتخت به قزوين آغاز کردوشاه طهماسب صفوي به دليل آنکه سيد حمزه، جد اعلاي صفويه در شهر ري و در جوار مرقد حضرت عبدالعظيم مدفون بود گاه به زيارت مي رفت. او با افزايش رفت و آمدهايش دستور داد پيرامون آن باروي محکمي براي وي بسازند.
همچنين دستور داد بناهاي جديد بسازند که درسال 971 ه- ق با ايجاد 114 برج (به تعداد سوره هاي قرآن) در تهران آغاز شد و وي دستور داد در زير هر برج يکي از سوره هاي قرآن را دفن کنند. حصاري که دور تهران کشيده شد شش هزار قدم طول داشت و براي ساختمان آن و برج هايش از دو نقطه خاکبرداري کردند که بعد ها يکي از دو محل به “چاله ميدان” و ديگري به “چاله حصار” معروف شد.
پس از انقراض صفويه، نادر شاه افشار در سال 1154 ه- ق تهران را به رسم تيول به پسر خود رضا قلي داد و پس از افشاريه، کريم خان زند به علت درگيري و نزاع با آغا محمد خان قاجار و از آنجا که تهران در نزديکي طبرستان (يعني مقر اصلي آغا محمدخان) قرار داشت صلاح خود را در اقامت در تهران ديد.
بعد از مرگ کريمخان زند، آغا محمد خان قاجار در سال 1200 ه- ق در اول فروردين بر تخت سلطنت نسشت و تهران را بعنوان پايتخت برگزيد و “دارالخلافه” ناميد.
انتخاب تهران به عنوان پايتخت از سوي خان قاجار چند علت داشته که مهم ترين آنها نزديکي به اراضي حاصل خيز ورامين و مجاورت آن با محل استقرار ايلات ساوجبلاغ بوده است، مضافا ايلات غرب ساکن در ورامين، يعني هواخواهان وي در حوالي تهران اقامت داشتند و جز اين، تهران با استرآباد و مازندران که در حقيقت ستاد اصلي نيروهايش بود فاصله چنداني نداشته است.
در زمان سلطنت فتحعلي شاه قاجار بر اثر موج حرکت ايران به سوي غرب، تهران بيش از پيش آباد گرديد. از جمعيت تهران در دوره فتحعلي شاه اطلاع دقيقي در دست نيست، ولي به طوري که در کتاب جام جم معتمدالدوله فرهاد ميرزا آمده است جمعيت تهران در زمان ناصرالدين شاه، صد و پنجاه هزار نفر رسيده بود. ناصر الدين شاه دو نفر را مامور کرد که محدوده و نقشه اي براي پايتخت در نظر بگيرند و با وسعت بيشتري به حفر خندق هاي جديدي در اطراف تهران بپردازند.
دیدگاه ها :