افکار عمومی هنوز از شوک قانون خلق الساعه ۷۰ سی، ۵۰-۵۰، نیمه نهایی بیرون نیامده که فاجعه تکمیلی در اهواز حقایق را برملا کرد: این هایی که در راس امور فوتبال کشورند اصلاً این کاره نیستند.
به گزارش راوی امروز، اصطلاح گِل گرفتن را احتمالاً برای همین مواقع بکار میبرند. برای زمانی که نه تنها دیگر امیدی به تغییر، تحول و اصلاح نیست بلکه وجود چیزی حتی عصبانیتان میکند. آن هم نه یک عصبی شدن معمولی، چیزی در حد انفجار!
پس از برگزاری پرحرف و حدیث دیدار تیمهای سپاهان و پرسپولیس در اصفهان که مسئولان سازمان لیگ به هر نحو ممکن آن را به پایان بردند (شک نکنید حتی اگر خدای نکرده کسی جانش را از دست میداد بازهم حتماً این بازی در همان روز انجام میشد) برگزاری بازی فینال در اهواز با بیش از دو ساعتتاخیر جدیدترین دستاورد مسئولان فوتبال کشور است.
دیداری که شاید از فینال جام حذفی فصل قبل نه، ابتدای فصل هم نه، لااقل از چند ماه پیش مشخص بود که قرار نیست دیگر در خرمشهر برگزار شود اما به طور رسمی هیچ چیزی اعلام نشد تا اینکه شهر مشهد و ورزشگاه امام رضا به طور غیر علنی به عنوان میزبان تعیین شد.
بعد از این انتخاب و در حالی که مسئولان سازمان لیگ هنوز نمیدانستند آیین نامه مسابقات جام حذفی و علت و حکمت انتخاب میزبان در این مسابقات چیست با طرح سهمیه ۵۰-۵۰ برای تماشاگران تیمهای میزبان و میهمان در نیمه نهایی، خود را گرفتار بی خردی خودساخته ای کردند که تبعات آن همچنان و پس از مسابقه هم ادامه یافت.
نپذیرفتن هدایت تیم امید توسط یحیی گل محمدی در حالی که ریاست فدراسیون روی آنتن زنده با اطمینان از این انتخاب خبر داد و بیانیه محقانه داماشیها که پدیده را در فینال ذینفع میدانستند انتخاب محل فینال را با اشکال روبرو کرد تا اینکه افراد صاحب نفوذ در هیات رییسه فدراسیون با اعمال نفوذ، در نهایت شهر اهواز و ورزشگاه فولاد را به عنوان میزبان دیدار فینال انتخاب کردند و شد آنچه نباید میشد.
هیات فوتبال استان خوزستان ذوق زده از بدست آوردن این میزبانی بادآورده به دلیل بی خبری از اوضاع و احوال فوتبال کشور فکرش را هم نمیکرد تیم دسته دویی داماش هم طرفدار داشته باشد پس با افتضاح پر کردن ورزشگاه توسط طرفداران پرسپولیس کاری کرد که مرزهای بی قانونی جابجا شود و در نهایت ذوق زدگی این مسئولان و بی اختیاری رییس سازمان لیگ رسوایی بزرگی را به باور آورد بدین صورت که حتی ۱۰ درصد معمول و قانونی هم به تماشاگران یکی از دو تیم حاضر در فینال تعلق نگرفت!
فاجعه وقتی بزرگتر و تکمیل شد که پس از حاضر نشدن داماشیها برای حضور در میدان پس از خواهش و التماسهای بی فایده و تاخیر بسیار، به تماشاگران اعلام شد بازی لغو شده است. تا احتمالاً با این حربه عدهای ورزشگاه را ترک کنند تا جا برای داماشیهای پشت در مانده باز شود. تصمیمی مشمئز کننده.
آنها که به هر قیمتی میزبان دیدار فینال شده بودند با هر ترفند نادرست و زننده ای بالاخره موفق شدند در ساعت ۲۳:۲۰ بازی را برگزار کنند بدون اینکه فکرشان به این مساله رسیده باشد که اگر بازی به وقتهای اضافه و ضربات پنالتی برود، مراسم اهدای جام باید ساعت ۳ صبح برگزار شد!
متاسفانه در این بلبشو تنها چیزی که مهم نیست، حال و روز تماشاگر بینواست. فکرش را بکنید هزار کیلومتر راه را طی کرده اید، کلی هزینه کرده اید، برای برگشت بلیت هواپیما گرفته اید تا روز بعد روزه تان به اشکال نخورد و بتوانید در محل کار خود حاضر شوید اما همه چیز به یکباره بهم بریزد و مجبور شوید دست خالی به خانه برگردید… حالا با بلاتکلیفی، ناراحتی و عصبانیت ورزشگاه را به مقصد خود ترک کرده اید که میشنوید مهمترین فوتبال دنیا (!)، فینال جام حذفی ایران با وجود تاخیر فراوان و اتفاقات عجیب و غریبش در حال برگزاری است!
حالا خودتان را جای چنین تماشاگری بگذارید. اصلاً مگر کسی میتواند در چنین شرایطی از کوره در نرود؟ آنها هرچه بگویند و هرکار بکنند حق دارند تا به هر نحوی اعتراضشان را بروز دهند و تنها چیزی که شاید، شاید کمی آرامشان کند خبر استعفای دسته جمعی مسئولان برگزار کننده فینال جام حذفی فصل ۹۸-۹۷ فوتبال ایران است. این فوتبالدوستان خشمگین به برکناری یک نفر، آن هم اجرا کننده اوامر بالادستی اکتفا نمیکنند و منتظر خداحافظی همیشگی آقایان بی کفایت از فوتبال کشور هستند. لطفاً بیش از این روی اعصاب مردم راه نروید و با جان آنها بازی نکنید.
دیدگاه ها :