«قبل از پیدایش کرهی زمین، موسیقی یا نوای طبیعت در کائنات وجود داشت و پس از پیدایش حیات در مقیاس کوچک در کرهی زمین نیز طنین انداز شد....» امروزه روانشناسان تلاش میکنند ارتباطی میان شخصیت افراد و سبک موسیقی مورد سلیقهی آنها پیدا کنند؛ از این رو تحقیقات مختلفی در این زمینه صورت گرفته است.
«قبل از پیدایش کرهی زمین، موسیقی یا نوای طبیعت در کائنات وجود داشت و پس از پیدایش حیات در مقیاس کوچک در کرهی زمین نیز طنین انداز شد….» امروزه روانشناسان تلاش میکنند ارتباطی میان شخصیت افراد و سبک موسیقی مورد سلیقهی آنها پیدا کنند؛ از این رو تحقیقات مختلفی در این زمینه صورت گرفته است.
به گزارش راوی امروز، ارتباط بین ویژگیهای شخصیتی و سلیقهی موسیقی تاکنون چندان مورد بررسی قرار نگرفته است، اما برخی از مطالعات تأیید میکنند که آنها در واقع تا حدودی مرتبط به هم هستند. بخشی از تحقیقاتی که در این باره صورت گرفته نشان میدهد پردازش مغز بر روی موسیقی انتخابی اثرگذار است. بنابراین میگویند سعی کنید به سبکهای مختلف موسیقی گوش دهید. حتی سبکهایی را که دوست ندارید، امتحان کنید. این کار میتواند تاثیر مثبتی بر عملکرد مغز داشته باشد.
در یک مطالعه که «سایک سنتر» منتشر کرده است، محققان از بیش از ۳۶۰۰۰ شرکت کننده در سراسر جهان خواستند تا ۱۰۴ سبک مختلف موسیقی را ارزیابی کنند. نتایج نشان داد که شخصیت و سلیقهی موسیقی در واقع به همدیگر مرتبط هستند، هرچند تفاوتهای فردی، جنسیت، سن، طبقهی اجتماعی، درآمد، پیشینهی فرهنگی و … هم در آن نقش دارند.
کسانی که موسیقی پاپ گوش میدهند: برونگرا و صادق بودند. دوستداران موسیقی پاپ سخت کوش بوده و عزت نفس بالایی داشتند. محققان مطرح میکنند که آنها خلاقیت کمتری نسبت به کسانی داشتند که شیفتهی سایر سبکهای موسیقی هستند.
رپ و هیپ هاپ: همیشه به نظر میرسد دوستداران رپ تهاجمی یا رفتارهای خشونت آمیزی دارند، محققان چنین ارتباطی پیدا نکردند. با این حال، طرفداران رپ عزت نفس بالا داشتند و به طور کلی بیشتر از طرفداران سبکهای دیگر دارای این خصلیت بوده و برون گرا هستند.
کانتری: (سبکی از موسیقی محلی آمریکا که محتوای اصلی آن عشق و طبیعت و زندگی سنتی آمریکایی ست) طرفداران این سبک به طور معمول به عنوان سخت کوش، متعارف و محافظه کار شناخته میشوند. اگر چه موسیقی کانتری اغلب بر روی عشق متمرکز است، اما افرادی که آن را ترجیح میدهند تمایل به ثبات عاطفی دارند.
هوی متال: اغلب تصاویری از خشم، شجاعت و پرخاشگری را نشان میدهند. با این حال، این مطالعه نشان داد که طرفداران این سبک ملایم، خلاق و درونگرا هستند. آنها همچنین دارای اعتماد به نفس پایین بودند.
مستقل یا ایندی: (موسیقی مستقل، مستقل از ناشران و تهیهکنندگان مطرح و بزرگ موسیقی ساخته و منتشر میشوند.واژهی «ایندی» همچنین میتواند به سبکهای خارج از جریان اصلی موسیقی از قبیل ایندی راک، ایندی پاپ و… هم اطلاق شود) طرفداران این سبک درونگرا، روشنفکر و خلاق هستند؛ انفعال، اضطراب و عزت نفس پایین از دیگر ویژگیهای شخصیتی قابل توجه این گروه بود.
کلاسیک: در این مطالعه دوستداران موسیقی کلاسیک تا حدودی درونگرا بودند؛ با خودشان راحت بودند. خلاقیت و عزت نفس سالم در میان آنها رایج بود.
جاز و بلوز : برونگرایی و عزت نفس بالا از مشخصههای آنها بود. آنها همچنین بسیار خلاق، باهوش و راحت بودند.
در این مطالعه آمده است که مردم به طور کلی خود را از طریق موسیقی تعریف میکنند و از آن به عنوان وسیلهای برای ارتباط با دیگران استفاده میکنند. اینکه چرا مردم گاهی اوقات در مورد سلیقهی خود در موسیقی حالت تدافعی پیدا میکنند ریشه در این مطلب دارد که انتقاد از موسیقی مورد علاقهی خود را مانند انتقاد از خودشان میدانند.
با این حال، همه محققان و روانشناسان اینگونه تحقیقات را نمیپذیرند و معتقدند که باید تحقیقات وسیعتر و همه جانبهتری در این خصوص صورت گیرد.
علی اکبر دولت آبادی: موسیقی در ذات خود چون طبیعت در حال دگرگونی و تغییر است
علی اکبر دولت آبادی روانشناس بالینی نیز در این خصوص میگوید: «چنین آمارهای ارائه شده که در مقطع کوتاهی از زمان گرفته شده است، را نمیتوان در قالب یک تئوری و یا پیش فرض مطرح نمود. آن هم موسیقی که زبانی کهن دارد؛ رونده و سیال است؛ در حالی که اگر بخواهیم موسیقی را از نظر روانشناسی و روانشناختی جوامع، جامعه جهانی یا بشری مورد مطالعه قرار دهیم به خاطر گستردگی و پراکندگی جمعیت که حداقل چندین پارامتر مهم دارد، بسیار پیچیده است. به همین خاطر تا امروز جمع بندی کلی و اساسی در این زمینه ارائه نشده است.»
وی در ادامه به روانشناسی موسیقی در طول تاریخ بشر به اختصار اشاره کرد و گفت: «قبل از پیدایش کرهی زمین، موسیقی یا نوای طبیعت در کائنات وجود داشت و پس از پیدایش حیات در مقیاس کوچک در کرهی زمین نیز طنین انداز شد که میتوان با احتیاط آن را نمونهای از زیبایی موسیقیایی کائنات به شمار آورد.»
این روانشناس بالینی تصریح کرد: «همزمان با پیدایش وجود یا زایش که با نظمی بسیار پیچیده شکل میگرفت، نوا نقش مهمی در بیان احساسات و عواطف موجودات و انسان نماها داشت که در طبیعت در تمام گسترهی پیدا و پنهان آن مشهود بود که این را میتوان نوای وجود نام نهاد. بعد از خلقت آدم (ع)، احساسات و عواطف شکوفا میشود و در بنی آدم به یکی از نیازهای او تبدیل میگردد. از این رو آدمی جذب طبیعتی میشود که نوازندهی انواع نواهای موسیقیایی وجود است.»
او در ادامه به این نکته اشاره کرد که «وقتی پراکندگی جمعیت صورت گرفت، جوامع بشری نیمه متمدن کمبود این نواها را بنا به ذاتش احساس کرد و از این رو به وسایل طبیعی که صوت و نوا ایجاد میکرد، روی آورد که در طول زمان نی، طبل و سازهای محلی جایگزین آن شد؛ این پیشرفت و تغییر تا امروز ادامه دارد. این امر سبب شد تا در کنار تغییرات ابزار و ادوات موسیقی، افکار و سلیقهی موسیقیایی مردم جهان نیز به نسبت آن تغییر یابد.»
این روانشناس بالینی گفت: «جوامع پراکندهی جهان تحت تأثیر عوامل مختلفی چون طبیعت، آداب و رسوم، پیشینهی زندگی و از همه مهمتر ذات یا ژن قرار گرفت. همین ذات یا ژن که در جنبههای عاطفی و درونی فرد نقش مهمی را ایفا میکند، باعث شد که فرد به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه به موسیقی یا نوای خوش روی آورد که نشاندهندهی رشد و تغییرات احساسات و عواطف روحی، روانی و هیجانی است. این چنین بود که انسان در غم و شادی سراغ موسیقی را میگرفت.»
وی با اشاره به اینکه نیازهای مختلف سبب شد که افراد در طول زندگی خود از جوامعشان کناره گیری کنند و به جوامع مترقیتری بهپیوندند، افزود: «این رفت و آمدها و سفرها آغاز تحول در سبک زندگی و در نهایت سبک موسیقی در سطح جهان گردید. به طوری نه تنها تبادل سبک موسیقی صورت گرفت، بلکه ابزار و ادوات و سازهای موسیقی نیز میان جوامع مختلف رد و بدل شد که این امر تنیدگی موسیقی در میان ملل را سبب گردید.»
او در پایان به این نکته اشاره کرد که «اینگونه آمارها معمولا جنبهی علمی ندارند. چرا که تمامی سنین و یا گروههای مختلف با ابعاد و افکار مختلف را در نظر نمیگیرند. بنابراین نمیتوان صرف نظریات محدود آن را به لحاظ روحی و روانی به همگان نسبت داد. با این توضیح که موسیقی در ذات خود چون طبیعت در حال دگرگونی و تغییر است؛ آنچه که مشهود است این است که نمیتوان این آمار را به یک فرد نسبت داد، چرا که هر شخصی ممکن است در طول زندگی خود بارها و بارها دچار تغییرات روحی و روانی گردد که بر اساس آن میتواند نه تنها سبک زندگیاش را تغییر دهد که سبک موسیقیاش را نیز تغییر دهد. پس این آمارها مقطعی بوده و به طور مقطعی هم به افراد نسبت داده میشود، نه اینکه فرد همیشه و همه وقت اینگونه باشد.
به عنوان مثال فردی که دارای روحیات درون گرا یا به طور کلی دچار افسردگی است از او انتظار میرود که همیشه به دنبال موسیقی حزن انگیز و غم انگیز باشد. در حالی که همین فرد در لحظهی شادی به خاطر ترشح هورمونهای نشاط آور به یک موسیقی شاد و هیجانی گوش میدهد.»
دیدگاه ها :