پوتین دقیقا همان هدفی را دارد که پتر کبیر داشت. او نیز همانند پتر ابایی از طولانی شدن جنگ ندارد. او به دنبال ترساندن غرب است و می خواهد بین روسیه و غرب شکاف ایجاد کند.
پوتین دقیقا همان هدفی را دارد که پتر کبیر داشت. او نیز همانند پتر ابایی از طولانی شدن جنگ ندارد. او به دنبال ترساندن غرب است و می خواهد بین روسیه و غرب شکاف ایجاد کند.
به گزارش راوی امروز، تفاوت بزرگ ولادیمیر پوتین با رهبران شوروی از قبیل لنین و استالین این است که پوتین اگرچه به لحاظ ایدئولوژیک به آنها قرابت و نزدیکی دارد اما بر خلاف آنها به تاریخ روسیه و قهرمانانش عشق می ورزد.
لنین به دنبال این بود که با کمونیسم مفهوم روسیه را به شوروی تبدیل کرده و جبهه ای از کشورهای مشترک المنافع را با هم متحد کند. او به تبع دیدگاه های مارکس، تاریخ را رو به جلو و تکاملی می دید و به همین دلیل، معتقد بود تمام پادشاهان و تحول خواهان تاریخ روسیه متعلق به نظم های قدیمی و منقضی هستند. او پتر کبیر، کاترین و الکساندر را سردمداران بورژوازی تمامیت خواه و ستمگر می دانست که برج و باروهای سن پترزبورگ را بر روی اجساد کارگران و کشاورزان قربانی سیستم معیوب روسیه بنا کرده اند.
استالین نیز به همان مسیری رفت که زعیمش لنین رفت. استالین اگرچه در زمان وقوع جنگ جهانی دوم و حمله نازی ها به مرزهای شوروی تغییر رویکرد داد و سعی کرد جنگ با آلمان را نبردی ملی و حیثیتی جلوه دهد اما بعد از پایان جنگ از لنین نیز پا را فراتر برد و حتی نام شهرهای تاریخی و مهم روسیه را تغییر داد. او با سنت های روسی، قهرمانان روسیه و پادشاهان تاریخی مبارزه کرد و سعی کرد مفهوم جدید شوروی و ایدئولوژی سوسیالیسم را جایگزین ایده ملت روسیه و ملی گرایی قرن نوزدهم کند.
نمی توان منکر شد که سایر رهبران شوروی نیز مسیر استالین را پی گرفتند. اگرچه برخی از آنان همچون گورباچف در این سیاست تعدیلی ایجاد کردند اما همچنان مسیر استالین و لنین را ادامه دادند.
پوتین، عاشق روسیه و شیفته شوروی
ولادیمیر پوتین بر خلاف رهبران شوروی، به معنی واقعی ملیگرا است. اگرچه او به سوسیالیسم و شوروی علاقه دارد اما این علاقه نیز ناشی از علاقه او به تاریخ روسیه است و به استالین و لنین به چشم رهبران بزرگ تاریخ روسیه می نگرد و به این دو همان نگاهی را دارد که به پتر کبیر و الکساندر دارد.
پوتین به دنبال این است که کشور روسیه را به مرزهای دوران شوروی بازگرداند. سیاست او هیچ ربطی به سوسیالیسم افراطی لنین و استالین ندارد. او قصد ایجاد یک ائتلاف مشترک المنافع با کشورهای سوسیالیستی را ندارد؛ او فقط به دنبال کشورگشایی است و از این رو با چشم پتر کبیر به قلمرو استالین می نگرد.
جنگ پوتین با اوکراین، یادآور جنگ پتر با سوئد
نظریه فوق رایی است که از طریق بررسی آراء و سخنرانی های پوتین استنتاج می شود. مارک اپیسکوپوس (Mark Episkopos)، تحلیلگر سیاسی پایگاه نشنال اینترست در گزارشی به این موضوع پرداخته است. پوتین در یکی از سخنرانی های اخیرش ارجاعی به پتر کبیر و جنگ ۲۲ ساله اش با سوئد داشته است. اپیسکوپوس معتقد است که پوتین همان هدفی را دنبال می کند که پتر کبیر دنبال می کرد. پتر قصد داشت امپراتوری روسیه را در مقابل کشورهای غربی احیاء کند. او معتقد بود برای این کار باید بین روسیه و مرزهای کشورهای غربی فاصله ایجاد شود. پتر مدعی بود مناطق حوزه بالتیک در اصل متعلق به روسیه بزرگ هستند و اشتراک فرهنگی و نژادی این مردم با روس ها زیاد است. در واقع او با تصرف این مناطق می خواست بین روسیه و کشورهای بزرگ و متحد غربی و اروپایی فاصله ایجاد کند. جنگ بزرگ و مهم پتر با سوئد دقیقا به همین علت به وقوع پیوست. این جنگ بیش از دو دهه طول کشید و شواهد تاریخی نیز نشان می دهد که پتر و روسیه آسیب های فراوانی از این جنگ دید اما امپراتور روسیه بعد از پایان این نبرد توانست قدرت خود را بر غربی ها دیکته کرده و به اهداف عینی و استراتژیک خود در حوزه بالتیک برسد.
بی سبب نیست که پتر را پدر روسیه جدید می خوانند. او بیش از هر چیز، موقعیت استراتژیک روسیه را سر و سامان بخشید. آرزوی او این بود که روس ها به آبهای گرم دست پیدا کرده و از این طریق قدرت دریایی خود را بر دیگران دیکته کنند. در حوزه ارضی نیز هدف او همین امر بود؛ برتری استراتژیک روسیه بر کشورهای دیگر هدف اصلی امپراتور روس ها بود.
پوتین نیز دقیقا همان هدفی را دارد که پتر داشت. او نیز همانند پتر ابایی از طولانی شدن جنگ ندارد. او به دنبال ترساندن غرب است و می خواهد بین روسیه و غرب شکاف ایجاد کند. پوتین نیز همانند پتر باور ندارد که از طریق جنگ با اوکراین می خواهد خاک یک کشور مستقل را به خاک سرزمین خود الحاق (annexation) کند بلکه معتقد است قصد بازگرداندن (restoration) اراضی جدا شده از خاک روسیه را دارد.
به همین دلیل، تحلیلگر نشنال اینترست نتیجه می گیرد که پوتین همان مسیری را می رود که پادشاهان بزرگ روسیه رفته اند. به نظر می رسد که این امر، نگرانی است که سران کشورهای حوزه بالتیک نیز به خوبی آن را درک کرده اند. نگرانی مقامات کشورهای لیتوانی، لتونی و استونی و سوئد و فنلاند از روسیه پوتین و جنگ اوکراین به خوبی این نگرانی را نشان می دهد.
دیدگاه ها :