بیش از ده ماه پیش دبیر شورای عالی امنیت ملی پایان ضرورت حفاظت از مسئولان و شخصیتها را اعلام کرد و گفت: «مسئولان کشور هیچ نیازی به محافظ ندارند و در امنیت کامل قرار دارند». شمخانی تصریح کرد: «اکنون حفاظت شخصیتها جنبه تشریفاتی دارد و به آن نیازی نیست ».
به گزارش راوی امروز، چهل روز پس از اظهارات شمخانی طی یادداشتی با عنوان: من محافظ نمیخواهم!، از بیتوجهی شخصیتها به اظهارات این مقام عالی رتبه امنیت کشور گلایه کردم ولی بازهم کسی تحویل نگرفت و اکنون برآنم دوباره این پرونده را باز کنم، چرا که ده ماه پس آن اظهارات، هیچ مقامی از میزان کاهش نیروهای حفاظتی گزارش نداده است و تقریباً هیچ شخصیتی را نمیشناسم که محافظان خود را آزاد کرده باشد!
جالب اینکه اگر پای سخنان این حضرات آقایان حفاظت شده بنشینید طوری از «فوز شهادت» سخن میگویند که گویی از اینکه از قافله شهیدان عقب ماندهاند غمی جانسوز همه وجود آنها را فراگرفته است! البته شاید آنها تصور میکنند خداوند نعمت عظیم وجود پربرکت! آنها را برای خدمت به مردم عنایت کرده است و مردم وظیفه دارند از این نعمت ارزشمند(!) به هر قیمتی محافظت کنند که مبادا از آن محروم شوند. الحمدالله جامعه هم شاهد آثار مشعشع خدمات و زحمات طاقتفرسای آنها در حل مشکلات کشور هست و هیچ ملالی نیست جز دغدغه حفظ وجود شریف آنها!
اجازه بدهید یک محاسبه اجمالی از هزینه حفاظت شخصیتها داشته باشیم. اگر فرض کنیم ۵ هزار محافظ در کشور، وظیفه حفاظت از شخصیتها را برعهده داشته باشند، یک محافظ در سه شیفت برای حدود ۱۶۰۰ شخصیت، و هزینه هر محافظ (حقوق، مزایا، پاداش، هزینه سفرهای همراه شخصیت و….) ماهیانه ۴ میلیون تومان باشد، بنابراین حفاظت از این «از ما بهتران» سالیانه ۲۴۰ میلیارد تومان برای کشور آب میخورد! برای همین است که صاحبنظران اقتصادی معتقدند کشور گران اداره میشود. به تعبیر ما مشهدیها «بَرج» کشور زیاد است و این تنها یک نمونه است. میتوان صدها نمونه ازاین هزینههای غیر ضرور را برشمرد؛ همایشهای بیحاصل، سمینارهای سمیناهار، کنگرههای بدون نتیجه و بیثمر، ضیافتها، پذیراییها، سفرها و… هزینههایی که حذف آنها برای کشور در شرایط جنگ اقتصادی یک ضرورت انکارناپذیراست و هیج بهانهای نمیتواند آن را توجیه کند.
پرونده حفاظت از شخصیتها را در کشور، جز در موارد معدود ضروری مرتبط با امنیت ملی ببندید! و این نیروهای عزیز را یا به قرارگاههای سازندگی بفرستید و یا حقوق یک سالشان را به آنها وام بدهید تا یک کار و کاسبی مفید برای خود راه بیندازند و این قدر از جییب مردم برای تشریفات حضرات شخصیتها، که قرار بوده نوکر مردم باشند، هزینه نکنید.
شاید مقاومت حضرات بهخاطر آن است که شخصیت خود را در حفاظت و ملازم میدانند و بر این باورند که خدمت میکنم اما «بدون محافظم هرگز»! در این صورت مردم عطای خدمت آنها را به لقایشان میبخشند. به سلامت!
* یادداشت «من محافظ نمیخواهم!» خبرآنلاین ۹ بهمن ۹۶
*سیدجلال فیاضی
دیدگاه ها :