بزرگي گفته است كه در موسیقی، آدم باید با قلبش بیاندیشد و با مغزش حس کند و من نيز اين گونه بوده ام در اين عرصه كوشيده ام تا با تمام مرارت ها و ملامت ها به راه خود به بهترين شكل ادامه دهم "اين جملات بخشي از حرف هاي محمود غريب دشتي هنرمند ساز سنتور است ،كسي كه از چهره هايي محسوب مي شود كه به گفته ی اکثر اساتید و فلا سفه ی قدیم یک راز مهم همیشه باعث به وجود آمدن انسانهای بزرگ در طول تاریخ شده ، چیزی که حتی از استعداد فردی هم بالاتر و مهم تر جلوه می کند ، پشتکار و ناامید نشدن است ،بله این نکته ای است که در وجود خیلی از هنرمندان می بینيم از جمله استاد محمود غريب دشتي كه در گفتگويي كوتاه در خدمت او بوده گرچه وی واژه استاد را بسیار بالاتر و والاتر می بیند و اطلاق این کلمه را برای هنرمندانی چون مشکاتیان ؛علیزاده وخیلی از بزرگان موسیقی که سالها در این عرصه کوشیده مناسب تر می بیند .
به گزارش راوی امروز، در ادامه آنچه را كه از زبان وي در رابطه با زندگي كاريش بوده است را از نظر خوانندگان گرامي می گذرانیم.
مختصری از زندگی وی
محمود غريب دشتي از هنرمندان و اساتيد عرصه ي موسيقي است وي متولد 1350است و اصالتا گرگاني مي باشد و چند سالي است كه ساكن پاكدشت است و به عنوان مدرس ساز سنتور در آموزشگاه دل نوا مشغول است .لازم به ذكر است اين آموزشگاه اولين آموزشگاه موسيقي است كه در پاكدشت افتتاح و به بهره برداري رسيد و مديريت اين مجموعه با تعدادي از اساتيد سازهاي مختلف به عهده ي ايشان است .
چگونگی ورود او به عرصه ی موسیقی
غريب دشتي در ابتدا به بيان خاطره اي از زمان دور كه انگيزه اي براي ورود او به دنياي موسيقي شد اشاره اي كرد وگفت:علاقه ام به هنر موسيقي به دوران كودكي ام باز مي گردد .در دوران تحصيل در مسير مدرسه ترانه زيباي ” اي ايران اي سراي اميد” را با ساز سنتو ر از داخل خانه اي با صداي بسيار دلنشين شنيدم و اين ترانه به گونه اي زيبا روانه قلبم شد و مسير زندگي م از آن روز تغيير كرد و در كنار همان خانه انقلابي ترين تصميم زندگي ام را که همان یادگیری ساز سنتور بود ؛در دوران كودكي گرفتم.
ساخت اولین سنتور
غريب دشتي در تكميل گفته هايش افزود: شكل اين ساز مرا به اين انديشه فرو برد كه بتوانم عين همان را براي خودم بسازم شايد ساعتها و روزها با وسایلی مانند پیچ و میخ ؛سیم ترمز دوچرخه و چوب درختان روياي خود را بارها و بارها زنده كردم و مضراب من نیز مداد بود که به تارها نواخته می شد و صداها اوج می گرفت و من گوش هایم برای شنیدن یک آهنگ موزون با تمرین بسیار تیزتر شده بود و انتظارم از خودم این بود که بتوانم آن آهنگ را با ساز سنتور در بیاورم و میخواستم صداها بهم بیایند و خیلی تمرین نیاز بود از فرود و اوج صداها لذت می بردم و این تمرینات نتیجه داد و بالاخره آن صدا و آهنگ دلخواه حاصل شد.
ساخت ساز سنتور با وسايل ابتدائي
گرچه از ابتداي شروع يادگيري اين ساز با مشكلات عديده اي روبه رو بودم و در دهه اي كه من شروع به فراگيري ساز سنتور كردم راهنمايي نبود كه مسير درست فراگيري را آموزش دهد ومسير طولاني اي را بايد طي مي كردم تا به خواسته ي خود دست يابم اما هيچ چيز نتوانست مانع از دست يابي من به آرزويم شود و ساز سنتور را با وسايل ابتدايي ساختم و هر روز تمرين كردم و تكنيكها را با روش آن زمان كار كردم گرچه نيمي از روزها را در مدرسه براي تحصيل مي گذراندم و نيمي براي جنگيدن با مشكلات مالي طي مي شد اما خواسته اي كه داشتم آينده را براي من روشن تر مي كرد و اراده ام را دو چندان مي كرد .
آشنایی با استاد صفایی
وي از نحوه ی آشنایی خود با استاد صفایی گفت و بیان کرد: من با تمام سختي ها در سال 68با نوازنده اي آشنا شدم كه ساز سنتور داشت و هفته اي يك روز اين ساز را به رسم امانت مي گرفتم دستم با پرده های ساز کم کم آشنا شده بود و مضرابم قوت گرفته بود چندسال پس از ورود من به اين عرصه در تصميمي ديگر،عازم گرگان شدم تا در خدمت اساتيد برجسته آن زمان يادگيري اين ساز را تكميل كنم و علاقه مرا به سمت موسيقي سوق داد و از محضر اساتيدي چون ناصر صفايي بين سال هاي 68تا71بهره مند شدم البته لازم است بگويم وي از اساتيدي بود كه در اين مسير مرا از بسياري جهات مورد حمايت قرار داد و اگر وجود او نبود طي كردن اين مسير به مراتب برايم دشوارتر مي نمود ، گاهي دلسوزي و محبت هاي يك استاد مي تواند سرنوشت شاگردي را چنان رقم زند كه او را به قله هاي موفقيت نزديك تر گرداند وی با امانت گرفتن ساز سنتور از یکی از استادان ویلون به نام استاد پناهی آن را در اختیار من گذاشت اما سنتور نیاز به کوک داشت و من 72سیم آن را کوک کردم و این حرکت من؛ استاد صفائی را متعجب نمود .وی متوجه تلاش های من در این عرصه بود گاه ده ساعت تمرین داشتم .می دانید ده ساعت تفریح انسان را خسته می کند اما ده ساعت تمرین برای من نوید آینده ای بهتر را می داد و این گونه بود که بعد از دوسال توانستم رديف هاي موسيقي را نزد استاد صفایی به اتمام برسانم .براي من اين موفقيت بزرگي بود چرا كه آينده ام را جلوي چشمانم زنده مي كرد و من با روياي موفقيت بيشتر با تمام سختي ها كنار مي آمدم. و دیگر امروز و فردا بود که کارم با موسیقی از کنج و اتاق خانه، به سالن و سن مراسم های بیرون از خانه کشیده شود.
شرکت در اولین مسابقه و جشنواره
با حمایت استاد صفائی و با تشويق هاي ايشان بود كه در اين برهه از زمان، تصميم گرفتم موفقيتهاي كاري خود را كامل تر كنم . و به دعوت اداره امور تربیتی لبیک گفتم و در اردویی که در اردوگاه میرزا کوچک خان در رامسر برگزار شد در جشنواره اي شركت كردم كه رقبايم از نوازندههای بسیاری بودند که خیلی خوب ساز میزدند و قابلیت اجرای گروه نوازی و تکنوازی را به صورت عالی داشتند. با اینحال من در آن جشنواره با كسب اولين مقام هنري خود در تكنوازي سنتور در سال 1372در استان مازندران که جایزه آن دو نوار کاست خام بود ،راه را هموارتر ديدم ، چنان که چند باری هم چنین شده بود و استاد صفائی هنوز از تصمیم آینده من خبر نداشت. یا خبرداشت و به روی خود نمیآورد. وقتی کار من با سنتور و موسیقی به اینجاها(جشنواره ها) کشید ، در گوشش انگار زنگ خطری را به صدا درآوردند. از تصمیم من مبنی بر دیدار استاد پرویز مشکاتیان باخبر شد.
دیدار با استاد پرویز مشکاتیان
دیدار با کسی که سازش نوای ملکوتی دارد کار بسیار سختی است مخصوصا وقتی آوازه اش زبانزد عام و خاص عرصه ساز و نوا باشد. تلفن تماس شرکتی که استاد مشکاتیان در آن آهنگهای مربوط به اجراهای استاد شجریان را می ساخت را از پشت نویس نوار کاست ها یافتم و در تماسی تلفنی موفق شدم صدای اورا بشنوم و از او اجازه بگیرم که به دیدنش بروم و یادم است ایشان با فروتنی و بزرگواری درخواستم را پذیرفت و به خواسته قلبی من احترام گذاشت زیرا حسم را که همراه با عشق بیان کرده بودم را درک کرده بود.
پس از آن تماس بود که عزم خود را جزم كردم تا به تهران بيايم و بهترين رويكرد زندگي م زماني بود كه در سال 73به خدمت استاد پرويز مشكاتيان در شركت دل آواز در ميدان هفت تير رسيدم و داخل دفتر شرکت شدم و با شنیدن صدای سازش دلم هری ریخت دل توی دلم نبود که استاد در درگاه ظاهر شد با شلوار لی و کتانی و لباسی قرمز رنگ که تیپ او را اسپرت نشان می داد چنان از دیدنش به وجد آمده بودم که صدایم برای یک احوالپرسی ساده می لرزید اعتماد به نفسم را حفظ کردم ..و من یک جوان ساده در پی این دیدار به او گفتم می خواهم برایش ساز بزنم و شروع به نواختن کردم . اما سنتور نواختنی که استاد آن را این گونه تعبیر کرد( با احساس نواختی ) هفت سال به طور مستمر مرا از آموزش ها و تكنيك هاي وي در رابطه با ساز سنتور برخوردار كرد. وی مانند استادی دلسوز و جدی بود كه در زنده نگه داشتن شور و شوق شاگردانش بسیار وسواس داشت در كلاس درس مشکاتیان که هر هفته برگزار میشد، از هنرجویان نوجوان تا مردان پا به سن گذاشته حضور داشتند. اما رفتار همراه با احترام استاد، آنها را به حضور در این جلسات علاقهمند میكرد و با آنكه در هر جلسه سطح آموزشها بالاتر و سختتر میشود، آنها برای رسیدن حضور در كلاس لحظهشماری میكردند.
همنشینی و ساز زدن در کنار استاد در آن چند سال یکی از شیرین ترین لحظات زندگیام بود پنجه های ملکوتی و ساز سحر آمیزش به حق در زمره اسطوره های سنتور این سرزمین جای گرفت وهر چه بیشتر می نواخت بیشتر عاشق صدای سازش می شدم .و اين اتفاق باعث شد ساكن تهران شوم تا بيشتر و بهتر بتوانم از تجربيات اين استاد بزرگ بهره مند شوم .
قدر داني از زبان استاد محمود غریب دشتی
محمود غريب دشتی دراين گفتگو ضمن قدر داني از اساتيدي كه به آموزش او همت گماشته بودند افزود: در هر مرحله از مراحل زندگي خداوند بهترين ها را به من عنايت نمود و بنده قدر دان زحمات تمام كساني هستم كه براي آموزش من از تجربه و فن و تكنيكهاي كاري خود مايه گذاشته و حمايت هاي بي شائبه اي رابه عمل آوردند.
سخنی با مسئولین
وی در ادامه ي اين گفتگو خواستار توجه بيشتر مسئولين مربوطه به هنر موسيقي شد و با اشاره به اين كه موسيقي مي تواند در كاهش آسيبهاي اجتماعي مفيد باشد اظهار داشت: موسیقی حقیقی باید افکار و آرزوهای مردم و زمانه خود را بیان کند وتاریخ یک ملّت را در آوازهای آن میتوان یافت موسیقی زبان مخصوص روح آدمی است همان طور که برخی از قطعات موسیقيایی تن فیزیکی و لایه عاطفی شما را تقویت میکنند، همین طور هم گونه دیگری از موسیقی سلامتی بیشتری برای ذهن شما به ارمغان میآورد و در كاهش آسيبهاي اجتماعي موثر و مفيد است و باتوجه به اين اثر مهمي كه موسيقي در زندگي دارد مسئولين ضمن بهره بردن از پتانسيل هاي موجود در اين عرصه مي توانند به كاهش آسيبهاي اجتماعي كه در لايه لايه اجتماع ديده مي شود از اين طريق گام هاي موثري بردارند.
بلاتکلیفی هنر از دیدگاه استاد غریب
وي در ادامه با گلايه از دستگاههاي مربوطه اظهار نمود: بلاتکلیفی در زمينه اين هنردر داخلایران موج میزند از یک طرف آموزش موسیقی در سطح وسیع و با تائید وزارت ارشاد انجام میگیرد، هنرستانها و دانشگاههای موسیقی مشغول تربیت موسیقیدان هستند و علاقه مندان بسیاری نیز به این امیدکه زمانی بتوانند در گروهها و ارکسترهای خصوصی و دولتی حضور داشته باشند مشغول یادگیری موسیقی هستند، اما از طرف دیگر افرادی بطور مداوم وسالهای متمادی بدون داشتن صلاحیت تدریس و مجوز مربوطه مشغول بکار هستند که بزرگترین ضربه را به بدنه موسیقی وارد مینمایند که هیچگونه اقدامی از طرف مسیولین ذیربط انجام نمیگیرد .بهتر است موانع را با همدلي برطرف نمائيم تا نخبه هاي هنري در همين سرزمين گل كنند و به افتخارات ملي و ميهني افزوده شوند.
تالیفات استاد محمود غریب دشتی
وي در خاتمه با اشاره به تاليف 6كتاب در زمينه موسيقي با توضيحي كوتاه در اين رابطه گفت: كتابي با عنوان ياد استاد در دو جلد (1و2) كتابي ديگر با محتواي نغمه سازان (1و2)و دیگری نغمه پردازان (1و2)،و گذری برشناخت تئوري و رديف هاي آوازي و سازي به روايت اساتيد بزرگي همچون نورعلي خان بروند و محمود كريمي و سرگذشت تاريخ موسيقي از دوران قاجار تا امروز،همراه با معرفی هنرمندان موسیقی…از تاليفات اين بنده حقير است كه اميدوارم در آينده اي نزديك با حمايتهاي اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي در تيراژ بالا به نشر برسد و در دسترس عموم علاقمندان اين هنر قرار گيرد
وي در خاتمه افزود: موسیقی نیروی حیات بخشی است كه بايد از آن براي ارتقاي سلامت جامعه استفاده كرد و موسسه ی موسیقی دل نوا به اين منظور در شهرپاكدشت ایجاد شده است تا شاهد هر چه بیشتر تاثیرات مثبت فرهنگی و ارتقای سلامت روانی خانواده و به تبع آن جامعه بشود.
دیدگاه ها :