نقدنویس روزنامه «مملکت» درخصوص نبودن شایستهسالاری در انتصابات دولت سیزدهم نوشته است.
نقدنویس روزنامه «مملکت» درخصوص نبودن شایستهسالاری در انتصابات دولت سیزدهم نوشته است.
به گزارش راوی امروز، علیرضا مهدیزاده در نقدِ دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰ روزنامه «مملکت» نوشت:
«ماجرای شایستهسالاری ضعیف و غیرمردمی با شعارهای قوی و مردمی، از معرفی کابینه دولت سیزدهم به مجلس شروع شد؛ جایی که «باغگلی» چهره ناشناخته برای معلمان معرفی شد ولی در مجلس تأیید نشد و البته «ضرغامی» بدون یک روز سابقه در حوزه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، به همراه «محرابیان» بدون یک روز سابقه در وزارت نیرو رأی آوردند.
هرگز دوران تبلیغات انتخاباتی یادمان نمیرود که حامیان دولت فعلی، شعار شایستهسالاری و ممنوعیت فامیلبازی میدادند اما از زمان شروع به کار دولت، انتصابهای فامیلی، جناحی و بعضاً خندهدار، مثل مدیر موزه فرش، بدون درنظرگرفتن تخصص و تجربه لازم با چنان سرعتی انجام میشود که گویا چنین دیدگاههایی اصلاً وجود نداشته است.
از صدور حکم برای رقبای اصولگرای رئیسجمهور در رقابت انتخاباتی تا سهیم کردن نمایندگان مجلس و فعالان اصولگرا، اعضای ستادهای انتخاباتی از کل در وزارتخانهها و سازمانهای دولتی تا جزء در فرمانداریها، بخشداریها، دهیاریها و…، فارغالتحصیلان دانشگاه امامصادق(ع)، حلقه مدیران احمدینژاد، جبهه پایداری، دامادها، برادروخواهرزادهها و… همگی مشمول استخدامهای سفارشی شدهاند.
شبکههای اجتماعی در اواسط مهرماه ۱۴۰۰ گزارشی منتشر کردند که بهطور خلاصه بیانگر این بود: «فقط ۱۸۰ انتصاب در حوزه معاونان وزیر، استانداران، مدیران سازمانهای بزرگ دولتی، مشاوران و رؤسای دانشگاههای مهم در دولت سیزدهم انجامشده و در میان منصوبشدگان، سوابق ۸۴ نفر ازلحاظ ارتباط با مسئولیت جدید و سطح سمت، مجهول است».
انتصاب افرادی با سوابق و تجارب غیرمرتبط، در مجموعه وزارت نفت به اوج رسید؛ از «شاهمیرزایی» مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی، تا «علیعسگری» مدیرعامل صنایع پتروشیمی خلیجفارس، تخصصگرایی و شایستهسالاری را زیر سئوال برده است و درخصوص انتصاب رئیس سابق صداوسیما، حساسیتهای افکار عمومی به تغییروتحولات این هلدینگ پربازده، جایی نمود عینی پیدا میکند که بدانیم ۴۰ درصد سهام این شرکت در اختیار سهامعدالت است و حدود ۵٠ میلیون نفر بهواسطه همین سهامعدالت، سهامدار شرکت خلیجفارس هستند.
انتصابات فامیلی، سیاسی و البته بیربط دولت سیزدهم با سرعت ادامه دارد و آش آنقدر شور شده که حتی صدای نمایندگان حامی را نیز درآورده است؛ تا جایی که یکی از آنان خطاب به وزیر کار گفته: «وزارتخانه را مثل غنیمت جنگی بین شرکایتان تقسیم کردهاید… وزارتخانه تخصصی که بیش از ۸ هزار نفر در ستاد و در سازمانهای استانها کار میکنند اما وزیر بهدلیل بیتجربگی خودش، نیروهای تخصصی را کنار زده، از آنها در پستهای معاونت و مدیرکلی استفاده نکرده و بهجایش، افراد سیاسی خالی از ذهن و بدون تجربه را از بیرون وزارتخانه آورده و مدیر کرده است»!
دو انتصاب عجیب دیگر در دولت سیزدهم که شاید نشان از قحطالرجال در مملکت، بدهبستانهای پشتپرده سیاسی، ادای دین و… باشد نیز انتصاب «قالیباف» و «زاکانی» توسط وزرای بهداشت و علوم، بهعنوان عضو هیئتامنای دانشگاه علوم پزشکی و دانشگاه تهران بود که رئیسمجلس فقط هدیه وزیر بهداشت را پس فرستاد و شهردار تهران، هر دو هدیه را پذیرفت!
شاید فشار و تعجب افکار عمومی از این انتصابات غیرشایسته، رانتی و دورهمی، باعث شد تا هیئتدولت در جلسه ۲۲ دیماه، آییننامه احراز صلاحیتهای مدیرانعامل، اعضای هیئتمدیره، هیئتعامل و نمایندگان صاحبسهم دولت در شرکتها یا سایر اشخاص حقوقی بهعنوان عضو هیئتمدیره را تصویب کند که طبق آن، دارا بودن تجربه مدیریتی و سابقه خدمت لازم برای تصدی پستهای مدیریتی، نبود تعارض منافع بین مدیر و حوزه فعالیت شرکت با مدیر منصوب، معرفی افراد پیشنهادی و جایگزین دارای شرایط عمومی و اختصاصی برای احراز پستها به مجامععمومی، شوراهایعالی یا مراجع ذیربط برای تأیید شایستگی، از شروط انتصابات عنوان شد.
بدون شک، مهمترین عامل دوام یک نظام، فرزانگی و شایستگی مسئولان و کارگزاران آن حکومت است؛ اداره امور هر سازمانی نیز نیازمند امکانات، تجهیزات و نیروی انسانی است که اگر تمام این عوامل مهیا باشند ولی مدیر شایستهای برای هدایت سازمان نباشد، بهرهوری و کارایی لازم وجود نخواهد داشت و حتی باعث اتلافوقت و هزینه میشود؛ پس استفاده از نیروهای کارآمد، متخصص و مرتبط، از اصول اساسی و عوامل موفقیت در حرکت به سمت تحول و رمز پیروزی، پویایی و توسعه همهجانبه است.
مدیریت شایسته دارای سواد تخصصی، با تجربه موفق در مدارج پایینتر و صعود پلهای به مدارج بالای مدیریتی، محور اصلی توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است و بههمیندلیل، انتخاب و انتصاب در ردههای مختلف سازمانی باید براساس معیارها و ملاکهای حداکثری باشد تا شایستهسالاری نمود پیدا کند.
بههرحال، اعتماد عموم مردم از برآیند مجموع انتصابات دولت سیزدهم با شعار «دولت قوی و مردمی»، لحظهبهلحظه سستتر میشود، چون جوانان و جویندگان کار از تحصیلات عالیه و تجربهاندوزی برای آبدیده شدن در تخصصشان ناامید میشوند و در حالت «شایستهسالاری ضعیف و غیرمردمی» قرار میگیرند که در این حالت، پیمودن مدارج بالا، بهجای سواد، تجربه و تخصص، به رانت، فامیل و اتصال به لابیهای قدرت، ثروت و سیاست، بستگی و وابستگی دارد».
دیدگاه ها :