در این مطلب با شش گروه از افراد که دارای ویژگی های سمی هستند و هرگز نباید در محل کار با آنها صمیمی شد آشنا می شوید.
به گزارش راوی امروز، در این مطلب با شش گروه از افراد که دارای ویژگی های سمی در محیط کار هستند و هرگز نباید با آنها صمیمی شد آشنا می شوید.
پرحرفها
روانشناس، کیت اسنوز، میگوید، اگر همکاری دارید که دربارهی هر مسئلهای وارد جزئیات میشود و حرف زدن را تا جایی ادامه میدهد که وقت همه را میگیرد، بهتر است فاصلهی خودتان را با او حفظ کنید. او میگوید: «این افراد کسانی هستند که بیشتر از آن که علاقمند به کار کردن باشند، علاقه به برقراری تعاملات اجتماعی دارند». «اگر خیلی با آنها صمیمی شوید، به سرعت منحرف میشوید. چشم که بر هم میزنید، میبینید وقت تمام شده است و هنوز کلی کار برای انجام دادن مانده است. پرحرفها نرخ تولید را کاهش میدهند.»
همه چیز دانها
همه چیز دانها آنهایی هستند که به سایر همکاران خود احساس ناتوان و فرودست بودن را انتقال میدهند، بدون این که از آنها درخواست شود.
آنها که از پشت چاقو میزنند
لین تیلور، کارشناس محیط کار، میگوید: «آنهایی که از پشت چاقو میزنند، در نگاه اول بسیار دلربا به نظر میرسند و میدانند چطور اعتماد سایرین را جلب کنند. آنها حرفها، ایدهها و نظرات شما را که بعد از اعتماد کردن با آنها در میان گذاشتهاید، به نام خودشان مطرح میکنند».
از زیر کار در روها
از زیر کار دروها هر کاری میکنند، غیر از کار کردن واقعی: اگر در اداره، یکی از کارمندان، یک مهمانی را به هر مناسبتی برگزار کند، این گروه از افراد، اولین نفر آنجا هستند. اگر یکی از همکاران برای خرید لباس نیاز به راهنمایی داشته باشد، آنها کارشان را زمین میگذارند تا به او کمک کنند.
مارزولف میگوید، مشکل اینجاست که اغلب تنبلی آنها روی بهرهوری شما هم تأثیر میگذارد.
«برای این نوع افراد، روز کاری یک روز خسته کننده است و او تلاش میکند به نحوی از زیر کار در برود. آنها با شما صحبت میکنند، بهتان ایمیل میفرستند. وسط راهرو شما را به حرف میگیرند، بی دلیل از شما سؤال میپرسند، و حتی تا آن جا پیش میروند که شما را هم وارد بازیهای خود میکنند. آنها انرژی شما را از شما میگیرند»
خورندگان روح
اس. کریس ادموند، کارشناس منابع انسانی، میگوید، خورندگان روح، فقط میگیرند و میگیرند و میگیرند.
آنها به راهنمایی شما برای یک ارائهی مهم نیاز دارند، اما هرگز به شما هیچ راهنماییای برای بهتر شدن ارائهتان نمیدهند.
آنها هرگز سختکوشی شما را در دستیافتن به یک موقعیت شغلی نمیبینند، و مدام از اینکه این موقعیت به آنها داده نشده است، شکایت میکنند. آنها در ازای هر کاری که برایشان انجام دهید، هیچ کاری برای جبران انجان نمیدهند. آنها هرگز کمک یا حمایت نمیکنند.
خود قربانی پندارها
اگر آنها نبودند، این شرکت حتماً تاکنون بسته شده بود، حداقل، این چیزی است که خودشان به آن اعتقاد دارند.
مارزولف میگوید، همهی ما احتیاج داریم که گاهی غر بزنیم، اما آن دست از همکارانی که خودشان را قربانی میدانند، نیمی از روز را به شکایت کردن دربارهی این که دیگران تنبل و از زیر کار در رو هستند و آنها بسیار کار میکنند، میگذرانند.
آنها معتقدند که بیشترین حجم کار را خودشان انجام میدهند و مابقی، کمترین تلاش را میکنند.
«اگر با آنها دوست هستید، بهتر است مراقب باشید. اگر زمانی سهواً کار خطایی انجام دهید، از نظر آنها هدفمند این کار را انجام دادهاید و تا با همه دربارهی نیت بد شما صحبت نکنند، دستبردار نخواهند بود. آنها، به عنوان خود قربانی پندارهای مهارت بالا، زمانی سر کیف میآیند که شما، به عنوان فرد تنبل و خاطی، تنبیه شوید».
دیدگاه ها :