نارسیسم یا خود پسندی، یک رفتار کلیدی در افراد سایکو پث است که اگر همراه با سایر علائم نباشد، میتوان آن را اختلال شخصیت دانست.
به گزارش راوی امروز، بیماریهای روانی انواع و حالات مختلفی دارد و برای آن که متوجه شویم با یک فرد روانی در ارتباط هستیم، بد نیست به حالات و رفتار و اخلاقیات آن دقت و توجه خاصی داشته باشیم که در همین راستا به معرفی انواع بیماری های روانی و ویژگی هایی که از درون یک بیمار روانی خبر می دهد، می پردازیم.
برخی متخصصان و پزشکان بر این باورند که تعداد بی شماری از بیماریهای اعصاب و روان که شخص از آن خبردار نیست، با کشیدن نقاشی تظاهر پیدا میکنند.
بهطور مثال دالی نقاش معروف، با افزایش سن، در نقاشهایش آثار لرزش دست و بهم ریختگی خطوط دیده شد که خبر از بیماری پارکینسون میداد؛ یا برخی دیگر که در نقاشیهایشان آثار آلزایمر، اسکیزوفرنی، افسردگی، خودشیفتگی، مشکلات بینایی و سرگیجه در نقاشی هایشان مشاهده شد؛ بنابراین میتوان از نقاشی نیز در پزشکی نوین و تشخیص و درمان بسیاری از بیماریهایی که ریشه در ذهن و روان فرد دارند، بهره برد.
بیماریهای روانی انواع مختلفی دارند که برخی از معروفترین آنها عبارتند از:
هر فردی، حداقل یک رابطهی سمی در زندگی اش تجربه میکند. به نظر میرسد بعضی از اشخاص، مدام از یک رابطهی بد به رابطهی بد دیگری وارد میشوند و دلیلش را هم نمیدانند.
اگر شما هم این چنین هستید، ممکن است مشکل خود شما باشید و دلیل آن چیزی باشد که کاملا از کنترل شما خارج است. شما ممکن است روانی باشید و این علت داشتن رابطههای بد با دوستان، خانواده و همکاران تان باشد.
نارسیسم یا خود پسندی، یک رفتار کلیدی در افراد سایکو پث است که اگر همراه با سایر علائم نباشد، میتوان آن را اختلال شخصیت دانست. شخصیتهای خود شیفته، نمیتوانند احساسات دیگران را درک کنند و بینهایت خود محور هستند.
شاید خیلی کوتاه مدت به کسی علاقهمند شوید رفتار کسی توجه تان را جلب کند، اما این اتفاق تنها زمانی رخ میدهد که سودی به شما برسد.
اگر تمایل تان به تمجید و تحسین دیگران تامین نشود، احتمالا خیلی زود، خسته و دلزده شده و به سمت فرد یا چیز دیگری میروید.
یک سایکو پث، شاید هیچ دلبستگی عاطفی نداشته باشد، اما به راحتی میتواند عواطف و احساسات دیگران را با ماجراسازیها و دروغ پردازیها به بازی بگیرد.
گاهی واقعا بحران و ماجرای شورانگیزی وجود ندارد تا او را سرگرم کند، بنابراین خودش دست به کار میشود.
این اتفاق میتواند فشار و تنش زیادی در روابط ایجاد کند، فرد سایکو پث، تبدیل به یک آدم سمی برای اطرافیان خود خواهد شد.
آدمها دوست ندارند با کسی وقت بگذرانند که فریب شان میدهد، قابل اعتماد نیست، اهل کمک نیست، آزاردهنده است و عاشق ماجراسازیهای زجرآور است؛ بنابراین بسیاری از سایکو پث ها، برای شکل دادن و برقراری دوستیهای بلند مدت، مشکلات اساسی دارند، زیرا با هیچکس، دوستانه و صادقانه و صمیمی رفتار نمیکنند.
اگر شما هم کسی هستید که حتی یک دوست صمیمی ندارید، ممکن است رفتارهای اجتماعی تان نیاز به اصلاح و درمان داشته باشد.
بیشتر افراد، اگر رفتار اشتباهی در مورد کسی مرتکب شوند، حتی اگر کم هم شده، احساس گناه یا ناراحتی میکنند، چه از روی عمد کاری کرده باشند و چه تصادفا و غیرعمد. بیماران روانی یا ساکو پث، چنین احساسی ندارند.
فرد روانی میتواند حتی نزدیکترین فرد به خود را آزار دهد و حتی از نظر فیزیکی با او برخورد کند، بدون اینکه احساس پشیمانی داشته باشد، چون توانایی احساس افسوس و رحم را ندارد.
شاید متوجه شوید که چند کلمه حرف تان چگونه اعتماد بنفس همکارتان را نابود کرده است، اما اهمیتی ندهید و هیچ احساس بدی نکنید.
سایکو پث، به سختی میتواند احساس و هیجانات دیگران را درک کند، به همین دلیل نچسب و بی میل است.
اگر شما هم یک سایکو پث باشید، احتمالا سعی نمیکنید این حقیقت را که علاقهای به ارتباط برقرار کردن با دیگران ندارید، پنهان کنید.
اما خودتان را مجاز میدانید که هیجانات خود مخصوصا خشم و عصبانیتتان را بروز دهید، اما یادتان میرود روابط سالمی با آنهایی که بیشتر از همه دوست تان دارند، داشته باشید.
معمولا وقتی کسی دروغی میگوید، برای خودش دلیلی دارد. ممکن است بخواهد از مواجهه با چیزی فرار کند، یا به احساسات کسی که دوستش دارد لطمه نزند. اما در مورد بیماران روانی این طور نیست، آنها بی اختیار و وسواس گونه دروغ میگویند.
دروغگویی وسواسی خیلی با دروغ مصلحتی یا دروغ سفید تفاوت دارد. سایکو پثها معمولا به خاطر عدم صداقت مزمن شان شناخته شده هستند و هر وقت که بتوانند بدون هیچ دلیل منطقی، دروغ میگویند.
اگر دیدید اغلب در حال دروغگویی هستید و انگیزهای هم برای حمایت از دروغهای خود ندارید، ممکن است یک بیماری روانی باشید!
سایکو پث ها، درکی از عملکرد اخلاقی و درست ندارند.
حتی اگر بدانند کاری که میکنند درست نیست، بیشتر دوست دارند بی اعتنایی کنند و وانمود میکنند پیامدهای آن، تاثیری روی شان نخواهد گذاشت.
همه بیماران روانی لزوما با خشونت رفتار نمیکنند یا دست به جنایت نمیزنند، اما آنهایی که احتمال این اقدامات برای شان وجود دارد، بیشتر به دست آوردهای فردی شان توجه دارند تا تاثیر علمکردشان روی دیگران.
بیماران روانی، تنها کسانی نیستند که زود از کوره در میروند، اما احتمال اینکه واکنشهای خشمگین نشان دهند و دست به خشونت بزنند، خیلی بیشتر است و ابدا هم احساس پشیمانی نمیکنند.
بسیاری از سایکو پث ها، به عنوان بخشی از درمان، به یادگرفتن مدیریت خشم نیاز دارند.
ضعف در کنترل خشم، لزوما به معنی روانی بودن نیست، اما اگر معمولا به شدت دیگران را مورد انتقاد قرار میدهید و به آنها یورش میبرید و به عنوان «تنبیه» دیگران دست به این رفتارها میزنید، این خشم میتواند یک پرچم قرمز تلقی شود.
سایکو پثها خیلی زود و به راحتی، خسته و دلزده میشوند؛ بنابراین اگر در حوزهی کاری شان، مسئولیتی برای شان تعیین شود که زیاد همسو با علایق شان نباشد، حتی زحمت امتحان کردنش را هم به خود نمیدهد.
این ویژگی باعث میشود، عملکرد مطلوبی در کارشان نداشته باشند و یا نتوانند کارشان را حفظ کنند.
حتی ممکن است بدون آن که فکرش را هم بکنند، یک همکار بسیار وحشتناک باشند. اگر زیاد برای تان پیش میآید که همکاران تان را مجبور کنید برای تان کاری انجام دهند، تنها به این دلیل که احساس میکنید خوش تان نمیآید، ممکن است چیزی فراتر از یک تنبل باشید.
آیا بارها و بارها برای تان پیش آمده که به نفع خودتان، دیگران را گول بزنید؟ چه غریبه و چه آشنا؟ برای یک سایکو پث، خیلی طبیعی و عادی است که با دیگران ارتباطی برقرار کند که تنها هدفش، کسب منفعتی برای خودش باشد، حتی به قیمت دغلکاری و فریب دادن آنها. حتی برخی از بیماران روانی، از گول زدن دیگران لذت میبرند و برای شان نوعی تفریح و سرگرمی است.
یک سایکو پث، فرق بین درست و نادرست را میداند، اما تلاشی برای اصلاح رفتارهای غیرمتعارفش نمیکند. از آنجایی که یک بیمار روانی، اهمیتی به اثر رفتار منفی اش بر دیگران نمیدهد، دلیلی هم برای ترک آن رفتارش نمیبیند.
او به خوبی میبیند عملکرد اشتباهش چه عواقبی دارد، اما هرگز دست از تکرار آن برنمی دارد.
یک فرد روانی یا سایکو پث، حس همدلی و درک شرایط را ندارد، به همین دلیل بی پروا و بی ملاحظه است، نمیتواند عواقب رفتارهایش را ببیند و برای همین زیاد پیش میآید که ناگهانی، بدون فکر و با بی دقتی دست به کاری خطرناک بزند، مثلا در بزرگراه، ناگهان سرعتش را کم میکند و اصلا هم به پیامدهای احتمالی اش نمیاندیشد.
آیا شما هم کسی جز خودتان برای تان مهم نیست و فکر میکنید کسی هم حق ندارد بابت اشتباهات خطرناک تان، شما را مجازات کند؟
اگر شما هم یک سایکو پث باشید، احتمالا اصلا مسئولیت پذیر نیستید.
یک بیمار روانی، نمیتواند بفهمد چرا باید کاری برای کسی انجام دهد که سودی برایش ندارد. چرا باید وقتش را برای کاری تلف کند که منفعتی برای شخص خودش ندارد و فقط یک نفر دیگر، نتیجه اش را خواهد دید؟
منبع:باشگاه خبرنگاران جوان
دیدگاه ها :