منظور از خردمندی، هوشمندی نیست، زیرا بسیار افرادی را دیدهام که از هوش و استعداد بالایی برخوردار بودهاند اما ویژگیهای خردمندی را کمتر داشتهاند.
منظور از خردمندی، هوشمندی نیست، زیرا بسیار افرادی را دیدهام که از هوش و استعداد بالایی برخوردار بودهاند اما ویژگیهای خردمندی را کمتر داشتهاند.
به گزارش راوی امروز، در ١۵ سال گذشته در صدها نشست و جلسه و گفتگو در سطوح مختلف و موضوعات گوناگون شرکت داشتهام و با اشخاص زیادى در حاکمیت، بخش خصوصى، جامعهى مدنى و اقشار گوناگون همنشین بودهام.
این حضور فراوان و متنوع بیشترین بهرهای که برایم داشته است، آشنا شدن با انواع رفتار، گفتار و کردار و یافتن فرصت مقایسهی آنها با یکدیگر بوده است. در این مدت بسیار کوشیدم که روش خردمندان را در میان جمع شناسایی کنم.
باید بگویم که منظورم از خردمندی، هوشمندی نیست، زیرا بسیار افرادی را دیدهام که از هوش و استعداد بالایی برخوردار بودهاند اما ویژگیهای خردمندی را کمتر داشتهاند.
خردمندی به باور من حاصل جمع هوش، اخلاق و اراده است. به هر حال گزیدهی آداب خردمندان را چنین یافتم، ٢٠ ویژگی که البته با قوت و ضعف در افراد مختلف وجود دارد. به گمان من خردمند واقعی کسی است که اقلاٌ ١۵ مورد از موارد زیر را (که مورد بیستم حتماٌ یکی از آنها باشد) همزمان داشته باشد:
١-بسیار خوب و بادقت گوش میکنند و وسط صحبت دیگران نمیپرند. هنگام سخن گفتن دیگران، با بغل دستی خود حرف نمیزنند.
٢- سنجیده، کوتاه و دقیق سخن میگویند. در سخنانشان اثری از کنایه، تهدید، تحکم، خشونت و توهین نیست.
٣- بسیار اهل مطالعه هستند و عطش یادگیری دارند. در کنار به روز بودن در حوزه تخصصیشان، در علوم انسانى مطالعات زیادى دارند.
۴- از گفتن “نمیدانم” ابا ندارند و از تصحیح اشتباهاتشان توسط دیگران استقبال مىکنند.
۵- راستگویند. هرجا که راست گفتن را مصلحت نبینند، بجای دروغ گفتن سکوت میکنند.
۶- نگاهشان توأم با احترام و خوشامدی است. در سلام و احترام کردن به دیگران، به جایگاه اجتماعیشان توجه نمیکنند. رفتارشان با فروتنی و آرامش همراه است. چهرهای گشاده و بشاش دارند.
٧- اهل افراط و تفریط نیستند. در نگهدارى اموال عمومى و محیط زیست کوشش مىکنند و از جیب دیگران خرج نمىکنند.
٨- نسبت به باورها و نظراتشان تعصب ندارند و مدام آنها را پالایش مىکنند. از این روى، نظر مخالف را با گشاده رویی میشنوند و پیش داورى نمىکنند.
٩- گفتار و کردارشان با تغییر منصب و مسئولیتشان تغییر نمیکند. در مدیریتشان اهل کار گروهى و تعامل هستند.
١٠- روابطشان بر تصمیماتشان تأثیر نمىگذارد و سفارش پذیر نیستند. براى خوشایند دیگران اظهار نظر مساعد نمىکنند.
١١- به مکان نشستنشان در مجلس حساسیت ندارند. روی اولین صندلی که خالی باشد مینشینند.
١٢- برای به دست آوردن مسئولیتی با دیگران، مستقیم یا غیر مستقیم، مذاکره یا لابی نمیکنند.
١٣- برای دیده شدن تلاش نمیکنند. داوطلب عکس گرفتن یا مصاحبه کردن نیستند. تلاش نمىکنند که کارها را به نام خود تمام کنند.
١۴- بسیار نکته بین هستند. از تکرار گفتههایشان پرهیز میکنند و در سخنانشان همیشه نکات تازه و بدیع یافت میشود. در موضوعات خارج از تخصصشان اظهار نظر نمىکنند.
١۵- از پذیرش همزمان چند مسئولیت پرهیز میکنند. اگر مسئولیتی را بپذیرند برای تحقق اهداف آن بسیار تلاش میکنند.
١۶- افراد را قضاوت نمیکنند و در خصوص پیشینه، اعتقادات و احوالات خصوصی افراد کنجکاوی و تجسس نمیکنند. بجای سخن گفتن از افراد، از افکار و اندیشهها سخن میگویند.
١٧- مسئولیت اشتباهاتشان را مىپذیرند و از اعتراف به خطا یا شکست خود طفره نمىروند. در پذیرش اشتباه فرافکنى نمىکنند.
١٨- وارد محاجه و یکی به دو نمیشوند وحاضر جوابى نمىکنند. در برابر تندی و توهین صبور و با سعهی صدر هستند.
١٩- به هیجانات خود مسلط هستند. در رفتارشان خشم، ترس، اضطراب یا شادی مفرط دیده نمیشود.
٢٠- به هیچکدام از ویژگیهای بالا تظاهر نمیکنند.
اگر چنین افرادی را میشناسید، قدر آنها را بدانید. آنها در این زمانهی پرآشوب مانند گلهایی هستند که در شکاف صخرهها گم شدهاند. جامعهی بالنده و آرمانی از اینگونه افراد در لایههای زبرین خود بیشتر دارد. کشوری که هرم خردمندی در آن وارونه باشد، یعنی هرچه بالاتر روی بیشتر از جنس خردمندان بیابی، جامعهی رهیدهایست.
دیدگاه ها :