نقدنویس روزنامه «مملکت» درباره کاهش سن ارتباط جنسی و روسپیگری در ایران هشدار داده و نوشته است.
نقدنویس روزنامه «مملکت» درباره کاهش سن ارتباط جنسی و روسپیگری در ایران هشدار داده و نوشته است.
به گزارش راوی امروز، علیرضا مهدیزاده در نقدِ دوشنبه ۲۹ فروردینماه ۱۴۰۱ روزنامه «مملکت» نوشت:
گشتی در اجتماع و بررسی تحقیق پژوهشگران حوزه جامعهشناسی و روانشناسی نشان میدهد که در یک دهه اخیر، سن تجربه رابطه جنسی در ایران به زیر ۱۳ سال و سن روسپیگری نیز از ۲۰ تا ۳۰ سالگی به زیر ۱۸ سالگی رسیده است.
متأسفانه در کشورمان، بسیاری از دوستیهای دختران و پسران با مسائل عاطفی شروع و سرانجام به روابط جنسی و حتی ارتباط با چند نفر کشیده میشود؛ برخی تحقیقات میگوید که ۴۰ درصد از دختران پیش از ورود به دانشگاه با پسری ارتباط داشتهاند و ۲۰ درصد دیگر قطع ارتباط کردهاند و بنابراین ۶۰ درصد آنان ارتباط جنسی را پیش از سن ۱۸ سالگی تجربه کردهاند.
«دکتر گلزاری» معاون اسبق وزیر ورزش و جوانان در اواسط دهه ۹۰ اعلام کرده بود «۸۰ درصد دختران دبیرستانی در ایران با یک پسر دوست هستند و حتی ممکن است ارتباط جنسی هم داشته باشند، درحالیکه خانوادهها و مسئولان مدارس از این موضوع بیاطلاع هستند».
«بحران انقلاب جنسی» برای تخلیه و آزادسازی جنسی در برابر کلیشههای سنتی جنسی رایج در جامعه ایرانی، با ازدواج سفید، عدم تمایل به فرزندآوری یا تکفرزندی زوجین، سقطجنین، خیانت، توجه افراطی به رژیمهای لاغری، تمایل ارتباط با حیوانات، همجنسگرایی، تمایل به جراحیهای پلاستیک و پروتز همراه با مواردی از این قبیل، هرروز افزونتر از دیروز میشود.
به نظر میرسد در دهه اخیر، نوعی قبحزدایی ارتباط جنسی در لایههای نوجوان و جوان جامعه ایرانی شکلگرفته که خطرناک است؛ چراکه آزادی و کاهش سن روابط جنسی باعث اختلالات زیاد جسمی و روحی میشود، تمایل به فرزندآوری و ازدواج کمتر میشود، آمار بیماریهای مقاربتی و سقطجنین بالا میرود و سن بارداری در دوران مدرسه نیز پائین میآید.
عدم توجه جدی و ویژه مدیران ارشد کشور، روحانیت و مذهبیون به روزآمدی زندگی مردم و نماندن در سنتهای چند دهه پیش، باعث فاصله زیاد آنان از جوانان و نوجوانان شده است؛ از سوی دیگر، باب شده که پسران و دختران برای فرزندآوری و تکامل ازدواج نکنند، فقط به مسائل جنسی بپردازند و رابطههای آزاد داشته باشند تا تن به تعهد ازدواج ندهند که این امر، به نحوی شده که حتی نشانه شأن و منزلت اجتماعی و مایه فخر و مباهات برای جوانان شده است.
اِعمال محدودیتهای کموزیاد، گاهوبیگاه، درست یا غلط مسئولان ارشد و سیاستگذاران عمومی، اجتماعی و امنیتی مملکت که حیات جنسی جوانان را جدی نگرفتهاند و از سویی، سیستم آموزشی درستی برای بیان مسائل جنسی در جامعه راه نینداختهاند، بحران جنسی فعلی را به ارمغان آورده است.
آموزش مدیریت انواع روابط اجتماعی بهخصوص روابط جنسی در سن نوجوانی برعهده آموزشوپرورش است که باید مهارتهای لازم را یاد بدهد، چراکه اگر این آموزش نباشد، نوجوان و جوان هیچ شناختی ندارد و به همین دلیل، رابطه عاطفی به سمت رابطه جنسی کشیده میشود؛ اما آموزشوپرورش در این زمینه منفعل و غیر خلّاق عمل میکند تا جامعه نوجوان و جوان کشور، بیشتر به سمتوسوی شکستن حریم اخلاقی پیش برود.
متأسفانه در کشورمان بحثهای علمی و روانشناسی از قبیل هویتیابی دوره نوجوانی و جوانی یا همان بلوغ اول نادیده گرفته میشود که نیاز به مشاوران خانواده به تعداد خانوادههای ایرانی دارد ولی چنین نیاز ضروری، اصلاً موردتوجه مسئولان نیست؛ حتی عدهای از اهالی فن به رئیسجمهور و قانونگذاران در مجلس، پیشنهاد تأسیس «وزارت خانواده» میدهند تا این اوضاع از مبدأ و مکان تخصصی، هدایت و کنترل شود؛ ضمن اینکه نباید نقش خود خانوادهها برای اصلاح امور و تغییر نگاه به مسائل عاطفی، اجتماعی و جنسی جوانان و نوجوانان را نادیده گرفت.
نکته مهم دیگری که برخی تحقیقات در جامعه ایرانی نمایان کرده، این است که افسردگی، زمینهساز بسیاری از آسیبهای اجتماعی، ازجمله رابطه زودرس با جنس مخالف است؛ صرف ساعات فراوان در فضای مجازی توسط والدین و نوجوانان، توجه بیشازحد به نیازهای آینده نوجوانان و نگرانی بابت سرنوشتشان که باعث غفلت از نیازهای امروز نوجوانان میشود، ورود به حریم خصوصی نوجوانان توسط والدین و حتی آموزشوپرورش با ایجاد قوانین و محدودیتهای شدید و بیمنطق علمی برای آنان، این جامعه آسیبپذیر نوجوان را بهسوی افسردگی بیشتر و عصیان نوجوانی و جوانی رهنمون میکند.
تغییرات در سبک زندگی و رفتارهای اجتماعی و خانگی، باعث شده تا دانشآموزان نوجوان و جوان با رفتارهای پرخطر، در معرض استعمال دخانیات، مصرف مشروبات الکلی و موادمخدر در دسترس قرار بگیرند و وارد بزههای اجتماعی و ارتباطات نامتعارف فردی و جنسی بشوند که در این میان، تبعات منفی روابط جنسی زودهنگام و بدون آگاهی برای دختران بسیار بیشتر است و پسران نیز از این قواعد، مستثنی نیستند.
بههرحال، زنگ خطر آسیبهای اجتماعی میان نوجوانان سالهاست که به صدا درآمده و هشدارها برای کاهش سن ارتباط جنسی باید توسط قانونگذاران، مدیران اجرایی، والدین و خانوادهها جدیتر از قبل دیده شود و باید قبل از آنکه دیرتر شود، چارهای برای این معضل فراتر از تصور مسئولان که بارها موردتکذیب و سرپوشگذاری آنان قرار گرفته، اندیشیده شود تا ناگهان نبینیم که چقدر زود، دیر شده است.
دیدگاه ها :