سوئد به طور سنتی در رتبه بندی کشورهایی که بالاترین میزان شادی را در هر سال دارند، جایگاه اول را به خود اختصاص می دهد. این یک چیز معمولی برای کشورهای اسکاندیناوی است، زیرا از دوران کودکی، سوئدی ها به شیوه ای خاص تربیت شده اند.
سوئد به طور سنتی در رتبه بندی کشورهایی که بالاترین میزان شادی را در هر سال دارند، جایگاه اول را به خود اختصاص می دهد. این یک چیز معمولی برای کشورهای اسکاندیناوی است، زیرا از دوران کودکی، سوئدی ها به شیوه ای خاص تربیت شده اند.
به گزارش راوی امروز، مردم اسکاندیناوی با دیگر کشورهای اروپایی تفاوت زیادی دارند. و نکته این نیست که سطح زندگی در آنجا بالا است و قانون مداری قابل تحسین است. سوئدی ها مفهوم متفاوتی از زندگی دارند. آنها فهرست کاملی از اصولی دارند که راهشان را می سازد. همه اینها حتی یک نام خاص دارد – “لاگوم”. ترجمه این کلمه به فارسی دشوار است، به معنای چیزی مانند “نه زیاد و نه کم ، بلکه درست است”. به زبان ساده، «لاگوم» نوعی فلسفه تعادل است.
سوئدی ها سبک زندگی بسیار معتدلی دارند و این به معنای واقعی کلمه در همه چیز آشکار می شود. فراوانی برای آنها بیگانه است، آنها نظم را موعظه می کنند. عقیده ای وجود دارد که چنین زهد (طبق استانداردهای ساکنان CIS) مدتها پیش – توسط اجداد اسکاندیناوی ها ، وایکینگ ها – ایجاد شده است. از این گذشته، آنها نه تنها به فکر خود، بلکه به فکر سایر اعضای جامعه نیز بودند. لاگوم را می توان با خیال راحت کلید رفاهی نامید که سوئدی ها می توانند به آن ببالند، افرادی که توانسته اند یک سیستم سیاسی تقریبا ایده آل بسازند که تعادلی بین سوسیالیسم و سرمایه داری باشد.
اصول اصلی لاگوم سوئدی
۱. کیفیت در همه چیز. در نگاه اول، ممکن است به نظر برسد که لاگوم دلالت بر ریاضت دارد. اما اینگونه نیست، لاگوم در مورد عقلانیت است. این را می توان به راحتی با استفاده از مثال لباس توضیح داد: بهتر است یک کالای گران قیمت با کیفیت بالا بخرید تا یک دوجین کالای بی کیفیت که در عرض یک هفته از روند خود ناپدید می شوند.
۲. عدم تجمل و تظاهر. به رخ کشیدن ثروت و به نظر رسیدن مثل درخت کریسمس در صبح روز سه شنبه مربوط به سوئدی ها نیست. یک ساعت گران قیمت، ماشینی از آخرین سری ها و لباس های لوکس مد روز نیست. حتی اگر فردی ثروتمند باشد و بتواند همه چیز و حتی بیشتر از آن را بپردازد، به این معنی نیست که شما باید آن را نشان دهید. و حتی بیشتر از آن، سوئدیها قطعاً چیزی از بخش ممتاز را به صورت اعتباری صرفاً برای خودنمایی نمیخرند.
۳. دوستدار طبیعت و محیط زیست بودن. از دوران کودکی به سوئدی ها یاد داده می شود که به سیاره زمین و منابع آن احترام بگذارند. بنابراین جای تعجب نیست که آنها مواد طبیعی را در لباس ها و مبلمان انتخاب می کنند و بیرون رفتن در طبیعت را به باشگاه ها و رستوران ها ترجیح می دهند. سوئدی ها از طبیعی بودن دفاع می کنند و از ظاهر شدن در هر زمانی از روز با حداقل آرایش یا اصلاً بدون آرایش نمی ترسند. و اگر آنها از قبل محصولاتی را برای کیف لوازم آرایشی خود انتخاب می کنند، مارک های دوستدار محیط زیست می خرند.
۴. بر اساس فلسفه لاگوم، منبع اصلی احساسات مثبت، فوایدی است که هر فرد می تواند به همراه داشته باشد. سوئدی ها با قانون «کاهش – استفاده مجدد – بازیافت» زندگی می کنند، یعنی «کاهش، استفاده مجدد، بازیافت». به عنوان مثال، آنها لباس هایی را که نیازی به آن ندارند به خیریه ها اهدا می کنند یا آنها را برای بازیافت میبخشند.
اصول والدین در سوئد
در سال ۱۹۷۴، سوئد اولین کشور در جهان بود که در سطح قانونگذاری نه تنها به مادران اجازه می داد که به مرخصی زایمان بروند، بلکه به پدران نیز اجازه می داد. در مجموع طبق قانون ۴۸۰ روز استحقاقی مصوبه تعیین شده است که هر یک از والدین باید ۹۰ روز آن را بگذرانند و ۳۰۰ روز باقی مانده را می توان به میل والدین تقسیم کرد. مردان سوئدی از ماه های اول زندگی از مشارکت در تربیت فرزندان خود خوشحال هستند، بنابراین جای تعجب نیست که پدران در سوئد (از سیاستمداران گرفته تا مدیران عادی) حداقل به مدت نصف سال به مرخصی زایمان بروند.
بیشتر اوقات، مادر در شش ماه اول با کودک می نشیند و سپس این مسئولیت به عهده پدر است. نوادگان واقعی وایکینگهای شجاع از گریه کودکان، شبهای بیخوابی، پوشکهای کثیف، پختن غلات و پیادهروی طولانی با کالسکه نمیترسند. در سوئد، شرکای یک جفت با هم برابر هستند، و این قطعا ارزش یادگیری از بسیاری از کشورهای غیر مترقی را دارد.
برابری و تکثر آراء
در میان کشورهای اتحادیه اروپا، سوئد به طور سنتی جایگاه پیشرو در رتبه بندی برابری جنسیتی را اشغال می کند. چه کسی فکرش را می کرد، اما سیصد سال پیش، در سال ۱۷۱۸ در این کشور، زنانی که مالیات می پرداختند و از نظر مالی مستقل بودند، حق رأی داشتند. در سوئد حتی وزارت برابری جنسیتی ایجاد کردند و در کابینه وزیران تعداد زنان بیشتر از مردان است.
سوئد را با خیال راحت می توان کشور فمنیسم پیروز نامید. تقسیم قدیمی وظایف خانه به زنان و مردان مدتهاست که به فراموشی سپرده شده است. مردان در این کشور اگر همسرشان درآمد بیشتری کسب کند عقده نمیگیرند و در پخت و پز و تمیز کردن آپارتمان در خانه مشکلی نمیبینند. اما زنان با موفقیت شغل خود را ایجاد می کنند، مدیران ارشد می شوند و برای یک مرد در یک قرار ملاقات در رستوران پول می دهند.
و این برابری نه تنها برای بزرگسالان، بلکه در مورد کودکان نیز صدق می کند. در سوئد یک تابو در مورد درگیری ها و حتی بیشتر از آن در مورد تنبیه بدنی وجود دارد. مرسوم است که با کودکان مثل هم صحبت کنیم. از سال ۱۹۷۹، این کشور ممنوعیت تنبیه بدنی کودکان را تصویب کرد.
در سوئد، کودکان واقعا آزادی زیادی دارند. مثلاً تا کلاس ششم در مدرسه نمره نمی گیرند. کودکان سوئدی این فرصت را دارند که فقط بچه باشند. همه آنها از طریق بازی یاد می گیرند و بهتر است هوای تازه داشته باشند. به طور متوسط، کودکان در سوئد حداقل ۴ ساعت در روز را در خیابان می گذرانند و فرقی نمی کند که بیرون باران می بارد یا آفتاب.
بدون صورتی و آبی
چیزی که آنها فقط در کشورهای غربی برای آن تلاش می کنند در سوئد به طور کامل اجرا شده و عالی عمل می کند. این در مورد یک رویکرد خنثی جنسیتی است. این کشور کلیشه های جنسیتی را نه فقط در کلام، بلکه در سطح قانونگذاری کنار گذاشته است.
بی طرفی جنسیتی به کودک کمک می کند تا به طور همه جانبه رشد کند بدون اینکه به جنسیت وابسته باشد. در سوئد بازی های به اصطلاح دخترانه و پسرانه کنار گذاشته شده. این بدان معنی است که دختر می تواند با خیال راحت با ماشین ها بازی کند و پسر با عروسک ها و هیچ کس حتی فکر نمی کند که به کودک بد نگاه کند. بنابراین، مدارا در سوئدی ها از سنین پایین پرورش می یابد و بخشی از زندگی آنها می شود.
فرزندپروری آگاهانه
البته سوئدی ها مثل همه مردم هستند و حتی با همه رفاه و موفقیت، مشکلات برایشان بیگانه نیست. این کشور دارای نرخ طلاق بسیار بالایی است، تقریبا نیمی از ازدواج ها از هم می پاشند. اما طلاق سوئدی جنگی برای تقسیم خانه ها، اموال و فرزندان نیست. اگر زن و مردی تصمیم بگیرند که دیگر نمی خواهند با هم زندگی کنند، این بدان معنا نیست که اکنون فقط مادر در زندگی فرزند باقی می ماند و پدر اگر خوش شانس باشد صرفاً نفقه می دهد و به دیدن فرزند می آید. برای آخر هفته و تولد و …..
طبق قانون، پس از فسخ نکاح، فرزند باید هم با مادر و هم با پدر ارتباط برقرار کند. و اغلب او یک هفته با مادرش و یک هفته با پدرش زندگی می کند. حتی در زمان طلاق، سوئدی ها به استانداردهای برابری پایبند هستند. اغلب، یکی از همسران سابق به سادگی در کنار آنها قرار می گیرد تا کودک بتواند نیمی از زمان را با او زندگی کند، به همان مدرسه برود و دوستان خود را از دست ندهد.
به طور کلی، سوئدی ها رابطه خاصی با خانواده و ازدواج دارند. طبق قانون فرقی نمی کند که این زوج رسماً ازدواج کرده باشند یا فقط با هم زندگی کنند. بنابراین جای تعجب نیست که نیمی از فرزندان کشور از والدینی متولد می شوند که برنامه ریزی نشده اند. اما این به هیچ وجه آنها را از رشد کامل، آزاد، بردبار و شاد باز نمی دارد.
دیدگاه ها :