حاشیه نشینی معضلی است خود ساخته که انسان با بی برنامگی و بی عدالتی آن را ایجاد کرده است. پدیده ای که هرکدام از نهادهای حاکمیتی و مسئول، متولی حل این معضل بزرگ هستند، اما در عمل هرکدام دیگری را در ایجاد آن مقصر میدانند.
به گزارش راوی امروز، این مقاله سعی در تحلیل و بررسی علل و عوامل این شرایط دارد تا بتواند به ارائه راهکارهای مناسب در این زمینه بپردازد.
قشر عظیمی از حاشیه نشینان در روستاها و یا در شهرهای کوچک زندگی می کنند به همین جهت مشکل اساسی آنها محل سکونتشان است. یکی از مهمترین مشکلاتی که حاشیه نشینی را شکل می دهد فقر و عدم شغل مناسب است که بتواند برای مردم درآمدزایی داشته باشد. به همین جهت مردم برای کسب شغل درخور توجه و درآمدهای لازم به حاشیه شهرهای بزرگ مهاجرت می کنند. و همین موضوع سبب می شود حاشیه نشینی وسعت گرفته و معضلات شهری در حوزه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی امنیتی افزایش پیدا کند.
تعاریف حاشیه نشینی
حاشیه نشینی، زاغه نشینی، آلونک نشینی، کوخ نشینی و کپرنشینی همگی مترادف یکدیگر هستند اگر بخواهیم تعریفی از این اصطلاح ارائه دهیم، در وهله اول باید افرادی که در این مناطق اسکان دارند را مورد بررسی قرار دهیم. حاشیه نشینان کسانی هستند که در محدوده اقتصادی شهر زندگی می کنند ولی جذب نظام اقتصادی و اجتماعی آن نشده اند.حاشیه نشینی نوعی زندگی است که با شیوه رایج زندگی شهری و روستائی متفاوت بوده و با ویژگی های اجتماعی و اقتصادی مخصوص به خود بافت فیزیکی معینی بوجود آورده است که با ساکنین بافت اصلی شهر زندگی می کنند. از سوی دیگر حاشیه نشینان افرادی هستند که از حالت تولیدی گذشته خود بیرون آمده و به صورت مازاد نیروی انسانی در حاشیه شهرها که مملو از مهاجرین است سکنی گزیده اند آنان عمدتا به شکل مازاد نیروی انسانی از روستاه ها و شهرهای کوچک به این منطقه جذب شده اند.
حاشیه نشینی برون شهری
استان تهران به عنوان یک نمونه کامل از انواع مسائل اجتماعی، پدیده ای مثل حاشیه نشینی را به مثابه معضل اجتماعی در خود جای داده است. حاشیه نشینی از نوع برون شهری بیشتر در جنوب و جنوب غرب تهران به چشم می خورد. با کمی دقت در نقشه تهران متوجه می شویم که وجود کوه ها از شمال تهران تا شمال شرق امکان مهاجرت این دسته از حاشیه نشینان را به این سمت محدود کرده است. از سوی دیگر اتوبان ها و بزرگراه هایی که در جنوب و غرب تهران وجود دارد، حرکت به سمت مرکز را راحت تر کرده است؛ در حالی که به دلیل تمرکز ارگان های دولتی و غیردولتی، بازارها و ساختمان های تجاری در مرکز شهر، تردد حاشیه نشین ها به سهولت و حتی با هزینه های کمتر صورت می گیرد .
حاشیه نشینی درون شهری
برخلاف حاشیه نشینی برون شهری، حاشیه نشینی درون شهری عمری بسیار طولانی دارد و پدیده تازه ای نیست. چنین محدوده هایی با وجود اینکه در درون کلان شهرها وجود دارد، اما از سایر مناطق با خط قرمزی جدا شده است که گویی ساکنان این مناطق هم حاشیه نشین هستند. با این تفاوت که با فاصله کمتری نسبت به حاشیه نشین های برون شهری در متن شهرها زندگی می کنند. آنچه که حائز اهمیت است این است که این دسته در تهدید شدید نا امنی و بزهکاری قرار دارد.
نظریه تقسیم کار و نظم اجتماعی دورکیم
دورکیم اولین کسى بود که مفهوم آنومى یا نابسامانى را مورد بررسی قرار داد. دورکیم، تضعیف هنجارهاى اجتماعى یا تضاد آن ها با یکدیگر را مهمترین موضوعات مورد مطالعه خود در این نابسامانی قرار داد.
بر اساس نظریه آنومى می توان گرایش جوانان حاشیه نشین را به انجام رفتارهاى کجروانه تبیین کرد که بر اساس آن جامعه از یک طرف اهداف و ارزش هاى مطلوبى را به شیوه هاى مختلف تبلیغ می کند و از طرف دیگر وسائل دسترسى به این اهداف به طور مساوى در اختیار همگان قرار ندارد، در نتیجه افراد محروم، پیوسته از راه هاى غیر مشروع خواستار دستیابى به اهداف مطلوب هستند و به این ترتیب ارزش هاى فرهنگى جامعه مورد خدشه قرار می گیرد. همچنین دورکیم با تاکید بر دو مفهوم انسجام مکانیکی و ارگانیکی بسیاری از مسائل و مشکلات شهری را از این منظر مورد بررسی قرار می دهد. با توجه به نظر وی در شهرهای بزرگ انسجام ارگانیکی حاکم است ولی مهاجرین تازه وارد که از روستا و مکان های اجتماعی کوچکتر از نگرش جامعه مکانیکی برخوردار نیستند.
دورکیم توسعه شهرنشینی تحت تاثیر افزایش مهاجرت را از جمله عوامل موثر بر خارج شدن جوانان از نظارت بزرگترها می داند که طی آن از اهمیت و نفوذ سالمندان کاسته شده و بر سرعت تغییرات و تحولات اجتماعی افزوده می شود. به باور وی در شهرهای بزرگ، سنت از هر جای دیگری کمتر بر اندیشه ها و عواطف مردم تسلط دارد و هر روز شاهد پیدایش رفتارهای تازه و حتی مغایر خواست اکثریت خواهیم بود.
بحران های حاصل از حاشیه نشینی
از آنجایی که مهاجران روستایی که بیشترین حاشیه نشینان را تشکیل می دهند، باورهایشان با خصایص جامعه شهری سنخیتی ندارند. از سوی دیگر حاشیه نشینان از نظر آسیب های اجتماعی سهم بالایی از وقوع جرم و جرایم را دارند و به دلیل عدم تطابق هنجارها و نایل نشدن به یک شناخت جامع، مشکلات عدیده ای در این راستا به وجود می آید. رواج مشاغل کاذب و غیر رسمی، فقر اقتصادی و نبود مهارت فنی در میان مهاجران حاشیه نشین یکی از تهدیدهای بزرگ نظام اقتصادی و جامعه شهری به شمار می رود که می تواند بر میزان دستفروشان، دلالان و دوره گردها بی افزاید .یکی از مشکلاتی که حاشیه-نشینان را آزار می دهد عدم برخورداری از بهداشت و امکانات درمانی، تراکم جمعیت در کنار فقدان امکان شهری است که باعث شده از نظر بهداشتی مناطق حاشیه ای شهرها در وضعیت وخیمی قرار گیرند. چنانکه آمار بالای بیماری های واگیردار، پوستی و گوارشی گواهی بر این مشکل عمده در مناطق حاشیه نشین است.
این در حالی است که عدم وجود امکانات آموزشی مناسب برای حاشیه نشینان موجب شکاف عمیقی بین آنان و دیگر ساکنان کلان شهر می شود. مشکلاتی اعم از نداشتن تخصص و عدم آگاهی در فرهنگ اجتماعی می تواند زمینه از بسیاری از معضلات اجتماعی و یا حتی بزهکاری ها شود.
وجود مشکلاتی چون نبود برنامه های مناسب فرهنگی جهت پر کردن اوقات فراغت، خود عامل مهمی در بالا رفتن آمار اعتیاد در جامعه است. تحقیقات نشان می دهد اعتیاد و خرید و فروش مواد اعتیادآور در میان جوانان حاشیه نشین بسیار شایع تر از جوامع شهری است که همین امر تهدید کننده سلامت اجتماعی ساکنان کلان شهر خواهد بود. همچنین بررسی تاریخ حاشیه-نشینی نشان می دهد همواره این مناطق مرکز اصلی انحرافات، بروز ناهنجاری های اجتماعی و بزهکاری است که امنیت کلان شهر را تهدید می کند.
سیاست ها و راهکارها
اسکان حاشیه نشینان خود دلیلی بر عدم برنامه ریزی، مدیریت سیاسی و توسعه کارآمد است که سیاست های قهر آمیز را به وجود می آورد. به همین خاطر برای از بین بردن تنش ها و پاین آوردن آمار ناهنجاری های اجتماعی نیاز به تغییر سیاست های توسعه شهرنشینی است که در این راستا به چهار راه حل مهم می توان اشاره کرد:
الف- به سازی فضاهای حاشیه نشین: این راهکار ضمن رسمیت بخشیدن به مالکیت ساکنان، همکاری مردم و مساعدت های دولت باید مدنظر باشد. در این بین باید به حفظ اسکان در فضاهای موجود، ایجاد زمینه های سیاسی و روحی- روانی تحرک و پویایی در این جوامع، خط مشی های اجرایی به سازی فضاهای حاشیه نشین، تاکید بر خودیاری ساکنین در بهسازی، رسمیت بخشیدن به مالکیت قطعات تفکیکی تحت تصرف، پرداخت وام با اقساط درازمدت و تأمین مصالح ارزان اهتمام ورزید.
ب- نوسازی فضاهای حاشیه نشین (در صورت عدم بهسازی): تخریب و نوسازی منطقه ضمن رسمیت دادن به ساکنین که به دو صورت قابل بررسی و اجراست: ۱- استفاده از مساعدت های دولت با تاکید بر خودیاری مردم به عبارتی د یگر پس از تخریب مناطق فرسوده و ناهمگون فعلی با نظارت دستگاههای دولتی ایجاد بناهای جدید با حمایت دولت (اعم از پرداخت وام-های کم بهره بلند مدت) شکل گیرد. ۲- استفاده از پتانسیل ها و منابع مالی بخش خصوصی جهت بلند مرتبه سازی و ارائه تسهیلات جهت رهن و اجاره مسکن برای مالکان در طول دوره بازسازی اماکن و نظارت دقیق دولت در جهت احقاق حق کامل طرفین .
ج- جابجایی و اسکان در مکان جدید: در صورت عدم امکان بهسازی یا نوسازی فضاهای حاشیه نشین و حفظ اسکان در آن-ها باید به تخصیص، آماده سازی، نوسازی و اسکان جدید جمعیت در فضایی دیگر پرداخته شود. در این راهکار مساعدت های دولت بسیار حائز اهمیت بوده و بر خودیاری مردم نیز تاکید می شود. مانند حل معضل بیکاری درشهرها، تامین مسکن افراد ازطریق ساخت مسکن یا پرداخت وام های بلندمدت با بهره کم، پرداخت وام برای حل مشکل اشتغال، در اختیارگذاشتن امکانات دامداری و کشاورزی در روستاها و شهرهای محل سکونت، ایجاد بسترهای لازم برای تحصیل و آموزش فرزندان و ارتقاء سطح امکانات بهداشتی و درمانی، اشتغالزایی و…
*سمیه پاک – خبرنگار
دیدگاه ها :