خانه » اجتماعی و حوادث » چهار راه نوجوانی
  • جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳ - 2025 17 January

اجتماعی و حوادث // 5 آوریل 2018  ,  13:57  // کد خبر : 16559
مقاله/ چهار راه نوجوانی

زندگی همه ما انسان ها از مراحلی گذر می کند، کودکی، نوجوانی، جوانی، بزرگسالی و ... در هر کدام از این مراحل ممکن است که ما اتفاقات جدیدی را تجربه کنیم و با تعارض ها، تنش ها و ویژگی های خاص آن دوران دست و پنجه نرم کنیم.

به گزارش راوی امروز، در واقع هر مرحله از رشد انسان نقطه عطف خاص خودش را دارد که این مهم می تواند منجر به تغییراتی در شخصیت و رفتار ما شود.

زمانی که هر کدام از ما در طی دوران رشد خود این تعارض ها را تجربه می کنیم  به دو صورت به آن پاسخ می دهیم یا سازگارانه(مثبت) و یا ناسازگارانه(منفی) .

اگر  به شیوه سازگارانه و مثبت به این عمل عکس العمل نشان دهیم، می توانیم مراحل دیگر رشدی را با آسودگی بیشتری پیش برویم و با در دست داشتن ابزارها و مهارت های لازم سایر مراحل رشدی را به درستی پشت سر بگذاریم.

در مقابل زمانی که نتوانیم تعارض های خاص یک مرحله رشدی را به درستی حل کنیم و یا به هر دلیلی در آن مرحله رشدی تثبیت شویم، به دشواری خواهیم توانست با مسایل  پیش آمده  مراحل بعد کنار آییم و سازگار شویم.

یکی از همان دوران هان مهم رشدی برای همه ما مرحله نوجوانی است.

مسئله ای  که روزی همه پدرها و مادرها با آن مواجه خواهند شد این است  که روزی چشم باز می کنند و می بینند که کودکشان پا  به دوره نوجوانی گذاشته است و دیگر کودک دیروز نیست. این اتفاق هم می تواند خوشایند باشد و هم نباشد. هم غرور آفرین و هم می تواند آغاز یک دلواپسی باشد چه برای نوجوان و چه برای والدین او.

نظریه پردازان مختلفی در باب نوجوانی سخن گفته اند؛ استانلی هال که او را پدر روانشناسی بلوغ و نوجوانی نامیده اند مرحله بلوغ و نوجوانی را چهارمین دوران رشد می نامد که از 13 سالگی تا حدود 25-22  سالگی می باشد. او این مرحله را دوران فشار و طوفان می نامد.

همچنین هال دوران نوجوانی را تولدی تازه نیز می داند چرا که تکامل یافته ترین خصایص انسانی در این مرحله ظاهر می شود.

آنا فروید دوران بلوغ را یک دوران پر تعارض بین نهاد، خود و فراخود می داند و در رویکرد اریک اریکسون نوجوانی دوره هویت در برابر بی هویتی است. مرحله ای که نوجوان با بحران هویت روبرو می شود و اصلی ترین سوالی که از خود می پرسد این است که (من کیستم؟؟؟)

نوجوان در این مرحله می کوشد وحدت هویت خود را حفظ کند تا از یک تعادل روانی برخوردار شود و از ابهام نقش رهایی یابد. بسیاری از پژوهش ها نوجوانی را به 3 بخش: نوجوانی اولیه (14-12) اواسط نوجوانی  (16-14)  اواخر نوجوانی(19-16) تقسیم بندی کرده اند.

نوجوانی به محدوده زمانی از شروع بلوغ  تا کامل شدن آن یعنی 9 تا 19 سالگی در دختران و 13 تا 19 سالگی در پسران اطلاق می شود و بلوغ که در این محدوده اتفاق می افتد به معنای رسیدن به مرحله ای از رشد است که با تغییرات و دگرگونی هایی در خصوصیات جسمی، رفتاری، اجتماعی، هیجانی و جنسی در نوجوان همراه است.

بنابراین بلوغ تنها رشد جسمی و ظهورعلایم جسمی را شامل نمی شود، بلکه از لحاظ عاطفی، ذهنی و اجتماعی نیز نوجوان باید بالغ شود تا بتواند شخصیت خود را کامل کند. بلوغ زمانی است که اندام های جنسی و تولید مثل به تکامل می رسند. در ظاهر بدن تغییراتی رخ می دهد و هورمون های ویژه ای شروع به ساخته شدن می کنند.

شروع بلوغ دختران بین سنین13-8 و پسران کمی دیرتر بین 9 تا 14 سالگی است. ( در برخی منابع بلوغ در دختران را 14 -10 و در پسران 16-12 می دانند)

اگر بخواهیم علت بلوغ را بدانیم می توان گفت همه فعالیت ها ی بدن ما تحت کنترل بافتهای خاصی است که به آن غده های درون ریز می گویند. اصلی ترین غده های درون ریز عبارتند از غده هیپوفیز، تیروئید، لوزالمعده(پانکراس) غده فوق کلیوی و غدد جنسی.

این غدد مواد شیمیایی به نام هورمون از خود ترشح می کنند و در واقع علت بلوغ تغییر در فعالیت  اکثر این غدد می باشد. به طور مثال  غده هیپوفیز نقش بسیار مهمی در رابطه با بلوغ ایفا می کند و از جمله هورمون هایی که از این غده که مرکز فرماندهی در رابطه با بلوغ می باشد، ترشح می شود می توان به هورمون رشد و هورمون محرک غدد جنسی اشاره کرد.

لازم به ذکر است که در برخی از نوجوانان، ما با بلوغ زود رس و دیر رس مواجه می شویم که بر اساس تعریف به بروز هر یک از نشانه های صفات جنسی ثانویه قبل از 8 سالگی در دختران و در پسران قبل از 9 سالگی بلوغ زود رس گفته می شود.

اگر هر کدام از غدد ذکر شده که در بلوغ موثرند بنابر دلایلی زودتر از موعد فعال شوند، ما با بلوغ زود رس در نوجوانمان روبرو می شویم.

گفته می شود در 95 درصد موارد علت خاصی برای بلوغ زود رس در دختران وجود ندارد و 5 درصد ممکن است بیماری های مهم دستگاه عصبی مرکزی همچون تومورهای مختلف، مننژیت، هیدروسفالی یا ضربه به جمجمه این حالت را ایجاد کند.

اما در مورد پسران حالت سرشتی کمتر دیده می شود و بیماری های زمینه ای مثل تومورهای سیستم عصبی مرکزی بیشتر شایع است.  در مورد بلوغ دیررس اگر تا سن 13 سالگی در دختران و تا سن 14 سالگی در پسران هیچ علامتی دیده نشود می توان گفت با بلوغ دیررس روبرو هستیم.

بلوغ در عین اینکه می تواند از باشکوه ترین دوران زندگی محسوب شود، اما پیچیده ترین و گاه پرمسئله ترین مرحله زندگی هر فردی نیز می تواند باشد. دورانی که در آن فرد از مرحله کودکی رد می شود و قدم در دنیای بزرگسالان می گذارد و این نوجوان را  در یک حالت مبهم روحی قرار می دهد که هنوز نمی داند چه باید بکند.

اگر چه نحوه برخورد اطرافیان به ویژه والدین  گاه می تواند به این سردرگمی ها دامن بزند.  متاسفانه عدم اطلاع نوجوان از ویژگی ها و تغییرات دوران نوجوانی و بلوغ و مهم تر از آن نرسیدن اطلاعات صحیح از منابع موثق همچون (والدین، مدرسه، جامعه) به نوجوان، می تواند دوران تلخی را برای او و خانواده رقم زند.

این عدم آگاهی  منجر می شود که نوجوان وارد دنیایی شود که همه چیز برای او ناشناخته و بیگانه است  و چون از پیش او را با اطلاعاتی در حد بهینه بیمه نکردیم او با دست خالی پیش می رود و اطلاعاتی که در مسیر راه به آن نیاز دارد را از منابعی مثل همسالان خود که آنها هم به اندازه خود او می دانند و یا از منابع غیر موثق و گاه غیر اخلاقی دریافت می کند. همه اینها به این سردرگمی بیش از پیش دامن می زند.

به یاد داشته باشیم که مرحله بلوغ هرگز خطرناک  و غیر طبیعی نیست. دوره ای است کاملاً طبیعی از  رشد، اما آنچه اهمیت وافری در این میان دارد و می تواند این دوره را خوشایند و یا ناخوشایند سازد و منجر شود که نوجوان ما پل بلوغ را به خوبی رد کند و یا برعکس در آن درجا بزند و یا سقوط کند، آگاهی های به جا و مناسبی است که ما به نوجوانمان می دهیم.

در این مورد نقش خانواده بسیار پررنگ و بی بدیل است؛ چرا که نهاد مقدس خانواده اولین مکانی  است که اولین و قوی ترین باورهای ما و شاکله و شخصیت ما را شکل می دهد و والدین اولین زن و مردی هستند که ما می شناسیم. بنابراین می توانند تاثیری به مراتب قوی در شکل گیری شخصیت ما به خصوص در 5 مرحله اول زندگی داشته باشند.

در قدم اول والدین بایستی آگاهی لازم را در مورد تغییرات جسمی و روحی دوران بلوغ داشته باشند و با شناخت دقیق و صحیح از بلوغ جسمی، شناختی، هیجانی و اجتماعی، این موارد را در زمان مناسبش به نوجوانشان آموزش دهند  تا برای این تغییرات آماده باشند و آن را کاملاً طبیعی بدانند.

این مهم منوط به آن است که خودشان پیشتر این آگاهی های مهم را دریافت کرده باشند و در غیر این صورت حتماً از یک فرد آگاه، متخصص و روان شناس و مشاور کمک بگیرند.

والدین باید بدانند که نوجوانی دورانی است با ویژگی ها و نیازهای خاص خودش. دوران کسب هویت است و سئوالات مهمی در ابعاد مختلفی در ذهن فرد شکل می گیرد، اگر در این کار(کسب هویت) موفق شود احساس هویت لازم را پیدا خواهد کرد که این مساله نشانه رشد شخصیت اوست و اگر در این مساله ناموفق بماند دچار آشفتگی و بحران نقش خواهد شد.

بنابر پژوهش جیمز مارسیا  4 نوع هویت را می توانیم در نوجوانمان بینیم.

دسته اول نوجوانی هستند که بحران هویت را به خوبی و با موفقیت پشت سر گذاشته اند و برای خود ایدئولوژی و اهداف معینی مشخص کرده و به آن متعهد هستند. این افراد دارای اعتماد به نفس، انعطاف پذیری، استقلال و در برقرای ارتباط  صمیمی با دیگران ظرفیت بالایی دارند.

دسته دوم نوجوانی را می بینیم که هویت پیش رس دارند این افراد اگر چه بحران هویتی نداشته اند اما به اهداف خاصی متعهدند و اهداف خاصی را بر اساس چارچوبی که والدین و دیگران برای آنها مشخص کرده اند پذیرفته اند. به طور مثال ممکن است این افراد در شغلی مشغول باشند که خودشان در انتخاب آن نقش فعالی نداشته اند.

دسته سوم ابهام هویت دارند.  در این دسته  افرادی قرار دارند که  به اهداف خاصی متعهد نیستند و بحرانی هم پشت سر نگذاشته اند. آنها افرادی سطحی و بی خیال هستند که در برقراری ارتباط صمیمی با دیگران هم مشکل دارند.

دسته آخر افرادی که در هویت خود دچار وقفه شده اند. این افراد در حال تلاش برای کسب هویت و جمع آوری اطلاعات می باشند. آن ها رقابت طلب، مضطرب، درگیر تعارض، پرحرف و مایل به برقراری روابط صمیمی با دیگران هستند.

نوجوانی دورانی است که فرد خواهان استقلال بیشتری است و دیگر کودک وابسته و متکی دیروز نیست و گاه ممکن است به خاطر به دست آوردن استقلالی که خواهان آن است دچار درگیری با خانواده و سایر منابع قدرت شود و با پرخاشگری و سلطه جویی دردسرهایی برای خود و دیگران ایجاد کند.

خصوصیاتی همچون پافشاری بر استقلال و دوری از وابستگی دوران کودکی از نشانه های رشد سالم و بالغ شدن فرد به شمار می آید. کودکی که تا دیروز به شدت نیازمند و وابسته به والدین خود بوده است با شروع بلوغ و نوجوانی احساس می کند که تمایل دارد مستقلانه فکر کند و گاه عمل کند.

در دوران نوجوانی که فرزندمان استقلال بیشتری را تجربه می کند والدین می توانند با دادن مسئولیت بیشتر به او و همچنین محترم شمردن شخصیت او، گاهی حتی با شنیدن دغدغه ها و نگرانی هایش محبت خود را به او نشان دهند.

بنابراین چنین باوری که اکثریت ما فکر می کنیم که محبت واقعی را زمانی به کودکمان داده ایم که تمامی کارها و امور شخصی او را انجام دهیم و در تمامی مراحل زندگی به جای او فکر کنیم و یا اینکه گاه به جای او زندگی کنیم باور اشتباهی است که پایه و اساس درستی ندارد و اگر همان گونه با نوجوانمان در این دوره برخورد کنیم که در سنین کودکی برخورد می کرده ایم مسلماً شکست خواهیم خورد.

بنابراین با یک نظارت شیرین و سبک فرزند پروری مقتدر که در آن میزان انتظار و محبت متعادل است می توانیم استقلال به جا و طبیعی نوجوان را برآورده سازیم و این نیاز را به گونه ای مدبرانه مدیریت کنیم.

دوران نوجوانی دورانی است که فرد تغییرات هیجانی زیادی را تجربه می کند. به آسانی احساساتی می شود و به سختی می تواند هیجانات و احساسات خود را کنترل و مدیریت کند و چنانچه ما نتوانیم به درستی خودآگاهی هیجانی را به نوجوان آموزش دهیم و راه های ابراز سازگارنه هیجانات را به او نشان دهیم، نوجوان برای ابرازهیجانات خود ممکن است از رفتارهای پر خطر استفاده کند و سلامت جسمی و روانی خود را به مخاطره بیاندازد.

اگر چه نقش خانواده در دوران های رشدی بی بدیل و انکارناپذیر است و آگاهی و بینش و اقتدار مناسب آن می تواند نوجوانی و بلوغ را دورانی سرشار از خاطرات خوب برای نوجوان رقم بزند و یا در نقطه مقابل به دلیل عدم بینش والدین و یا غفلت از نیازهای این دوره ی نوجوان و یا تعارض هایی که بین خود والدین وجود دارد می تواند نوجوانی را تبدیل به یک مرحله پر از آسیب و کشمش و فرو رفتن در آسیب هایی همچون اعتیاد، بزهکاری، ازدواج های زودرس ناموفق، ارتباط های جنسی خارج از چارچوب و  … بکشاند.

اما خانواده مسلماً در این مهم به تنهایی نخواهد توانست این بار سنگین را به دوش بکشد و این جاست که با احترام به نقش اصیل و بی بدیل خانواده، نهادهای دیگری که به نوعی با این دغدغه مشترک دست و پنجه نرم می کنند  به کمک خانواده ها آمده اند تا با تزریق آگاهی صحیح، مهارت های لازم را با کمک خانواده به نوجوان بدهند.

*آسیه ملک دار- کارشناس ارشد روان شناسی بالینی- تکنسین NLP

مسئول اورژانس اجتماعی اداره بهزیستی شهرستان پیشوا



دیدگاه ها :



 
 

آخرین اخبار